گزارش نشست دوستداران طبیعت در بنیاد علمی دکتر بسکی

پایگاه خبری اولکامیز – آنه محمد مارامایی ؛ عضو تحریریه سایت اولکامیز
خداوندرحمان برای ما انسان ها نعمت های زیادی داده است.یکی ازاین نعمات بسیار با ارزش عشق .علاقه .دلسوزی و… به محیط زندگی ماست.
انسان ها باتوجه نقش خودشان در طبیعت دودسته اند:
گروه اول: انسان عاشق طبیعت که اقدامات خیرونیک برمحیط داردبخاطرهمین نه تنها خود بلکه کل انسان های جهان به این انسانها افتخار کرده و درهر موقعیتی ازآنان به نیکی یاد می کند بعنوان نمونه مرحوم دکتربسکی پدر طبیعت ایران ودیارمان.
گروه دوم: انسان هایی که به طبیعت ضرر می رسانند این نوع انسان ها با اقدامات نسنجیده وبدون تفکرخود برمحیط اثرمنفی دارند بخاطرهمین نه تنها مردم او را به نیکی یاد نکرده بلکه درهر موقعیتی ازآنان بدگفته و اکثرا نفرین هم خواهند کرد.
پنجشنبه ۲۴ مهرماه ساعت ۱۰ صبح بنا به دعوت دوست ۴۵ ساله ام دکتر عاشورمحمد قره باش جهت شرکت درمراسمی در بنیاد علمی مرحوم دکتر بسکی شرکت کردم. لذا خداوندرا سپاس می گویم که توفیق زیارت اساتید و دلسوزان محیط شهر ودیارمان را برایم نصیب نموده است.
زمانی که به محل مراسم رسیدم . درآنجا چند نفراز آشنایان همکاران ودوستان خودم را دیدم که قبل ازمن آمده بودند. چند لحظه ای با آنان صحبت کردم بعد بنابه به پیشنهاد دوستم همگی به طبقه دوم جایی که مراسم برگزارمی شد رفتیم.
چند لحظه که روی صندلی ها درصف اول ودوم نشستیم جمعیت زیادی حضور پیدا کردند که میزبانان انتظار حضور چنین تعداد افراد علاقه مند طبیعت را نداشتند.
مجری مراسم آقای آرخی ضمن خوش آمدگو گویی به حاضران. اساتید محترم را با ترتیب خاصی دعوت نمودند که سخنان خودشان را آغاز نمایند:
سخنران اول مراسم دکتر فرشباف بودند.که متأسفانه صدایش به صف دوم هم بدلیل نبودن وسایل صوتی نمی رسید.
همزمان با سخنرانیدکتر فرشباف چند دقیقه ای گزارش بازدید مرحوم دکتر بسکی را از مجتمع گاندی که دانش آموزان محروم رایگان آنجا بودند را پخش نمودند.
دکتر بسکی سه آرزو داشتند:
اولین آرزو ساخت مدرسه شبانه روزی .
دومین آرزو مسکن برای دانش آموزان بی بضاعت.
و سومین آرزو توان معالجه بضاعت. بیماران سرطانی .
بخاطر همین آرزوها دکتربسکی مدت ۷۵ سال برای حفظ طبیعت تلاش نمودند. آرزو داشتند که خدماتش به طبیعت مورد قبول مردم باشد وانگیزه ای برای بوجودآمدن همت و تلاش همگانی برای حفظ طبیعت باشد.
در گزارشات پخش شده موضوعاتی چون:تربیت کودکان عاشق طبیعت.کلاس های آموزش نقاشی هایی با موضوع حفظ طبیعت .خدمت به طبیعت و… وجود داشت.
درادامه سخنان بزرگان عاشق طبیعت از جمله مصطفی رحماندوست را پخش کردند که او در رابطه با طبیعت می گفت: من از کودکی باطبیعت وپدیده هایی چون کوه .سنگ.گیاه رودخانه.و… آشنا بودم. بعد داستان اسبگاری کش را تعریف نمودند .
سپس دکتر عظیمی با توجه به تحقیقات بعمل آمده توسط چند اندیشمند خارجی مطالب خودشان را بیان داشتند از جمله گفتند:
این اندیشمندان چون عشق به طبیعت داشتند دراین امور سالیان زیادی تلاش کردند. پس عشق عامل حرکت.تلاش و.. است و اجبار در تربیت نسل های آینده اصلا جواب نمی دهد.
بعد داستانی درموقعیت خاص قرار گرفتن دکتر بیژن فرنگ را تعریف کردند.
پس ازآن نوبت به دکتر وهاب زاده رسید. دکتر سخنان خودشان را با تشکر از عوامل جلسه شروع کردندوفرمودند:
انسان باید اول عاشق طبیعت باشد.بعد درپی کسب اطلاعات باشد که درکشور ما سیستم آموزش وپرورشبرعکس است.
حتی باید عنوان وزراتخانه را به وزارتخانه پرورش و آموزش تغییر دهیم. دلیل اصلی مهاجرت نخبگان به خارج همین عدم علاقه مندی به وطن است چون خاطرات خوشی از وطن ندارند.
اگر مهاجران تجربه مرحوم بسکی را داشتند اصلا مهاجرت نمی کردند. آموزش درچارچوب دیوارهای سنگی.گچی. نرده ای و… نتیجه نخواهد داد. من خودم در۷۹ سال تجربه ام جهت خدمت به طبیعت دویدم و دویدم تا هدف خودم را به همگان برسانم. دانش آموز بدون علاقه به طبیعت چون ماشین بی بنزین است.کودکان را نباید در محیط های دربسته ازهمه چیز محرومکنیم. بگذاریم کودکان خود تجربهکسب کنند و اگر با آنان بهمحیط طبیعی رفتیم دهان خودمان را چسب بزنیم و چیزی نگوییم. بگذارید کودکان حتی بستن بند کفشهای خودشان را تجربه کنند.الآن درهمه مناطق کره خاکی آموزشدرطبیعت را شروع کرده اند درایران هم ۱۲ سال این برنامه شروع شده وباعثافتخارما ایرانیان است.
من ده سال درروستاهای ترکمن صحرا تلاش کردم. روزی درنزدیگی جنگل گلستان. مردم عشق به شکار گراز با سگ هایشان بخاطر آسیب زدن آنها به مزارع داشتند.من با تلاش های خودم نه تنها آنها را از اینکار بازداشتم بلکه آنها بعدها خود مانع افرادی شدند که می خواستند همچنان گرازها را شکارکنند
وهاب زاده فرمودند: درمحیط زندگی ما باید وسایل تحقیق وتجربه را برای کودکان آماده نماییم نه اینکه خودمان آن کارهارا با انجام دادنش بخواهیم آموزش دهیم. اگرکودکی نمی تواند ازبالای کمدی چیزی بردارد نباید آن چیز را خود برداریم وبه او دهیم..باید درمحیط چارپایه یا صندلی و… قرار دهیم تا کودک با عقل وهوش خود با برداشتن چارپایه مشکل خودش را حل کند.
آموزش وپرورش و شهرداری دو نهادی که اصلا با عاشقان طبیعت همکاری نمی کنند. دکتر بسکی در شهر و دیارمانخدمات زیادی انجام داده اند ساخت سرای گاندی.ساخت مدارس درطبیعت .ساخت خانه ریاضی.ساخت مجتمع فرهنگی.ساخت پارک کودک و…
خلاصه این مراسم درساعت ۱۲ و۵ دقیقه بپایان رسید و از همه حاضران درطبقه همکف پذیرایی بعمل آمد.من هم پس ازاینکه دوستان قدیم خودم را آنجا دیدم وچند لحظه ای صحبت کردم.
با اجازه از دوستان بخصوص دکتر قره باش بطرف خانه ام حرکت کردم.
حاشیه های این مراسم:
۱- متأسفانه در این مراسم وسایل صوتی چون دیر آماده گردید حاضران ازجمله خودم.مطالب سخنرانان اول و دوم را خوب نشنیده ایم
۲- از این مراسم خانم ها خیلی استقبال کردند این استقبال گویای علاقه واهمیت زیاد خانم ها به تربیت کودکان خودشان است
۳- چند نفر از دوستانم را من اول نشناختم دلیل اصلی ان تغییرات جسمانی انها بود مثلا یکی از همکاران قدیم من با ورزش سخت ۴۶کیلو وزن خودش را کم کرده بود یا تغییرات چهره ای آنان کهگویای رسیدن آنها به سن سالمندی بود.علت آن کم سعادتی من بود که حداقل ۲۵ سال آنها را ندیده بودم.
۴- مطالب دکتر وهاب زاده و دکتر عظیمی گویای تلاش های چندین ساله آنهاست که واقعا در رشته خودشان تخصص کافی داشتند
۵- پخش کلیپ ویا گزارشات چندانگویا نبود و ما بخاطر سرعت در پخش آنها و جمعیت زیاد درمراسم متوجه خیلی ازمطالب نشدیم
۶- واقعا بنده وخیلی ازمردمان شهر و دیارمان بخود می بالیم که دلسوزان واقعی طبیعت چون مرحوم دکتر بسکی همشهری ما به آینده گان کشورمان خدمت کرده اند.
۷- گریه کردن یک خانمی که خیلی عاشق طبیعت و…بودند وگویا چندین سال هم درخارج زندگی کرده بودند خیلی ها را تحت تأثیر قرار داد.که واقعا دلسوزان طبیعت نسبت به آینده کشورمان نگران هستند
۸- ای کاش شهرداری.آموزش وپرورش با سازمان ها وافرادی چون خانواده مرحوم دکتربسکی و… که عشق به وطن.طبیعت دارند بیشتر همکاری نمایند
۹- و…
به امید فردای بهتر کشورمان.
www.ulkamiz.ir








