تورکمن صحرا

نگاهی بر نشست های طایفه ای

پایگاه خبری اولکامیز – محمد جرجانی یکی از همراهان اهل قلم آق قلایی اولکامیز نوشت :

دولت همه ز اتفاق خیزد / بی دولتی از نفاق خیزد

و یا :

مورچگان را چو بود اتفاق / شیر ژیان را بدرانند پوست

مطلبی در اولکامیز  توجه ام را جلب کرد مبنی بر نشست جعفربای ها در پلی حاجی، اتحاد وهمبستگی و وحدت  در حد خود عالیست .چون اتحاد یک قدرت است .

وقتی مطلب را میخواندم یاد خاطرات کودکی  خود در سالهای۱۳۴۷ افتادم  و خنده ام گرفت  خنده ام نه اینکه ازنشست هم طایفه ای هایم در پلی حاجی ،چون خود از طایفه تراج هستم و نه از نشست طایفه قوجق وطایفه یلمه، چون همه از ملتی بزرگ بنام ترکمن هستند و در کشوری بزرگ بنام ایران عزیز زندگی میکنند. بنده افتخارم این است که بنام ترکمن یک ایرانیم .

اما خاطراتم :

پدرم بعد از تبعید ازشاهرود  درسال ۴۱ وبنا وظیفه شغلی یک فرهنگی بود در اخرین حکمش به اق قلا منتقل شد. پدرم باتوجه به دوستی خود با بزرگانی از طایفه یلمه ، طعنه و همسفر شدنش به مکه مکرمه (حاجی یولداش)با ان عزیزان درمحل سکونت فعلی مان در محله قابوس خانه سازی نموده ونقل ومکان کردیم  وحال شده بودیم تنها جعفربای درمحله سکونت عزیزان طایفه یلمه وطعنه ،وماهم یک خانواده پرجمعیت ۱۴ نفره .

هنگامی که با دوستان وهم سالان وهمسایگان همبازی میشدم بازی ان زمان (قاراگوردیم،چلیک،آشیق  بازی،شناوکمتر فوتبال …)بود.بگو مگومان میشد .دوستان هم بازیم اولین جمله ای که بجای حرفهای رکیک میگفتند :یکه اویلی جعفربای..

وقتی با پیراهن پاره وپاره وخونی به خونه میامدم پدرومادرم میگفتند این چه وضعیه ؟باز بهت گفتند یکه اویلی جعفربای !!!

منهم میگفتم اره به خاطر اینکه گفتند یکه اویلی جعفر بای دعوام شده .ناگفته نماند که یکی از زن همسایه هایم  که الان هم زنده است وبیش از نود سال دارد انشالله که خداوند صدسال دیگر عمر به ایشان بدهد که به شوخی به مادرم میگفت . یکه اویلی جعفر بای باز بچه ات که دعوا کرده.

وقتی به پدرم میگفتند که انها به من گفتند یکه اویلی جعفر بای  .برای آرام کردن من میگفت :ای اتابای فلان به فلان .ولی دقیقا میدانستم که از مسئله اتابای،جعفربای گفتن رنج میبرد .

او امروز در میان ما نیست ولی حقیقتا او به نام ترکمن وبه نام ایران وبه نام انسان های متحد افتخار میکرد . حال از ان زمان بیش از پنجاه سال گذشته است  وپدرم بیش از چهل است درمیان ما نیست .

اوهمیشه آرزو داشت هیچ تفرقه ای میان طوایف ترکمن نباشد  وهمیشه تکیه کلامش :آغزی بیرا .تانگری بیر بود .

حال در شصت سالگی باهمسایگان خود که همگی از طایفه یلمه وطعنه هستند به بهترین حالت وبه نحو احسن وبرادرانه وعزیزتر از همیشه زندگی میکنیم.

اینجانب از آنها یلمه تر وطعنه تر هستم  هرجاهم میروم دوستان وآشنایان فکر میکنند من از طایفه یلمه وطعنه هستم وانهانمیدانند که من جعفر بای وتراج هستم .

من به همسایگان خود افتخا ر میکنم . حال چرا  عزیزان با نشست های طایفه ای به اختلافهای تاریخ ومصرف گذشته دامن میزنند جای تعجب دارد .انهم درگنبد که بیشتر عزیزان تحصیلکرده میباشند والگوی فعالان انتخاباتی وعزیزان مصلحت توپاری میباشند .به نام ترکمن وایرانی باهم باشیم وباهم بیاندیشیم.

www.ulkamiz.ir

 

 


نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا