ابوبکربنسعد زنگی ترکمانی کیست ؟
پایگاه خبری اولکامیز- آرمان خرمالی: حملات مغول بهعنوان نقطه تاریکی در تاریخ اسلام بلکه بشریت بهشمار میرود. لشکریان مغول هرچه بر سر راه خود میدیدند نابود و هر کسی را زیر سم اسبان خود مییافتند سربهنیست میکردند. شهرهایی که قبل از آن آبادترین شهرها بودند گویی تا به آن روز وجودی نداشتند بلکه سرابی در چشم بینندگان آنها بودند؛ آری اوضاع به همین منوال میگذشت و شهرهای اسلامی یکی پس از دیگری توسط چنگیز و قومش سقوط کرده و نابود میشدند.
در همین دوران سلسلهای از اتابکان ترکمن بر شیراز و نواحی جنوبی ایران آن زمان و حتی جزایر خلیج فارس و دریای عمان و آنسوی دریا که امروزه شامل کشور عمان و قسمتهایی از امارات متحده عربی است، حکومت میکردند. نام این سلسله «اتابکان سلغوری فارس» بود؛ سلسلهای که با درایت شهریار خویش یعنی «ابوبکربنسعد زنگی» مانع نسلکشی مردم آن سامان توسط مغولها شد.
سلسلۀ اتابکان سلغری که بیش از یک قرن بهعنوان امرای دستنشاندۀ نخست سلجوقیان و سپس در قرن هفتم خوارزمشاهیان و مغولان در فارس حکومت کردند، در اصل ترکمنهایی از طایفه «سالور» بودند که از سوی خراسان به آن سامان رفته بودند. هماکنون نیز جمعیت قابل توجهی از ترکمنهای ساکن در خراسان و نواحی تربتجام و در افغانستان از همین طایفۀ «سالور» هستند.
آنها بخشی از غزها بودند و در زمان تهاجم سلجوقیان، به جانب مغرب آمدند و نقش مهمی در استقرار سلطنت اتابکان فارس که از منازعه و مشاجرهای که در دورۀ حکمرانی مسعودبنمحمد- از سلاطین سلجوقی بزرگ- حاکم بود، استفاده کرد و به تحکیم موقعیت خود در جنوب ایران پرداخت.
سعدی؛ شاعر عصر سلغوریان (اتابکان فارس) است و با هشت تن از فرمانروایان این دودمان معاصر و بلکه معاشر بوده است.
🔹 مظفرالدین ابوبکربنسعدبنزنگی
اتابک مظفرالدین ابوبکربنسعدبنزنگی یا اتابک ابوبکر (۶۵۸–۶۲۳ هجری قمری/ ۱۲۶۰-۱۲۲۶ میلادی) پسر سعدبنزنگی و ششمین و معروفترین اتابکان سلغوری فارسی (۱۱۴۸-۱۲۸۶ میلادی) بود. به روزگار پادشاهی او شکوه و شوکت این سلسله به اوج بلندی رسید و «پارس» رونق و آبادانی فراوان یافت. به زمان پدر، هفت سال محبوس بود و پس از مرگ سعد در ۶۲۳ هـ.ق بجای پدر نشست و بعضی جزایر خلیج و چند شهر از هندوستان را مسخر و ضمیمۀ ملک فارس کرد، و با «اوگتای قاآن» ایلخان مغول از درِ اطاعت و انقیاد درآمد و خراجی بپذیرفت و فارس را از قتل و نهب مغلان صیانت کرد و اوگتای به وی لقب «قُتْلُغخان»؛ یعنی پادشاه سعید داد. او ممدوح شیخ اجل مصلحالدین سعدی؛ شاعر مشهور است که «بوستان» را به نام او و «گلستان» را به نام پسرش سعد کرده است: علیالخصوص که دیباچۀ همایونش به نام سعدابیبکرسعدبِن زنگیست.(گلستان)
که سعدی که گوی بلاغت ربود / در ایام بوبکر بن سعد بود (بوستان)
ابوبکر شاخصترین حاکم سلسلۀ اتابکان فارس و ممدوح شیخ سعدی است. در دوران طولانی پادشاهی او فارس بسیار آباد شد و رونق یافت. مخصوصاً که او توانست با تدبیر و سیاست خطۀ فارس را از خطر تهاجم مغولها که تقریباً سراسر ایران را تسخیر کرده بودند، مصون نگاه دارد.
در منابع به سال تولد او اشارهای نشده است، اما رشیدالدین فضلالله سن او را در وقت وفاتش ۶۷ سال ذکر کرده است. بنابراین باید درسال ۵۹۱ هـ.ق متولد شده باشد.
ابوبکربن سعدبن زنگی در دورۀ طولانی حکومت، برای حفظ فارس با مغولان بنیاد دوستی نهاد. همچنین برادرزادۀ خود «تهمتن» را نزد «اوگتای قاآن»، خان بزرگ مغول فرستاد و اظهار اطاعت کرد و ملتزم شد که به مغولان سالانه خراج بپردازد. اوگتای قاآن هم فرستادۀ ابوبکر را نواخت و فرمان قتلغخانی برای وی فرستاد. ابوبکر هرساله یکی از پسران خود را با خراج سالیانه نزد خان مغول میفرستاد، و چون اوگتای چندشحنۀ مغول به فارس فرستاد، ابوبکر برای آنکه تصادمی بین اینان و مردم فارس پیش نیاید، آن گروه را در بیرون شهر جای داد و وسیلۀ آسایش آنان را از هر حیث فراهم آورد و عامۀ مردم را از نزدیک شدن به آنها برحذر داشت.
ابوبکر همچنین پس از فتح بغداد بدست هلاکوخان، فرزند خود «سعد» را به تهنیت نزد او اعزام کرد و با این تدبیرها توانست فارس را از خطر حملۀ مغولان محفوظ نگه دارد.
در زمان ابوبکر، قلمرو حکومتی اتابکان فارس گسترش یافت. اهالی فارس هم در امنیت و رفاه و آسایش بودند و در ممالک دوردست منجمله در برخی شهرهای هند خطبه بنام وی خواندند، چون ابوبکر از سوی فعالان و معارضان داخلی آسودهخاطر شد، به کشورگشایی و توسعۀ متصرفات خود از سوی جنوب فارس و سواحل دریا پرداخته و قصد جزیرۀ کیش نمود.
در آنجا ملک سلطان ابن قومالدین از ملوک بنیقیصر فرمان میراند. ابوبکر سپاهش فاقد تجهیزات دریایی بود. لذا از سیفالدین ابونصر علیبنکیقباد؛ امیر هرمز یاری خواست و با کمک او در سال ۶۲۶ هـ.ق به کیش یورش برد. در این نبرد ملک سلطان کشته شد و دولت بنیقیصر در۱۲جمادیالثانی همان سال منقرض گردید.
بر اساس معاهدهای که بین دوطرف منعقد شد قرار بر این گذاشتند که از آنپس چهاردانگ کیش به ابوبکربنسعدبنزنگی و بقیه به حاکم هرمز تعلق یابد، اما امیر هرمز عهد شکست و تمامی جزیره را متصرف شد. لذا ابوبکر شخصاً به تهیۀ تجهیزات جنگی دریایی پرداخت و نخست سواحل دریا و سپس جزیرۀ کیش را در سال ۶۲۸ هـ.ق تسخیر کرد.
پس از این واقعه به تسخیر نقاطی چون بحرین و قطیف، که در تصرف اعراب بدوی بود، روی آورد. لشکریان او در سوم ذیحجۀ سال ۶۳۲ هـ.ق بحرین را به تصرف خود درآوردند و سپس جزیرۀ قطیف را تسخیر نمودند و ابنعاصمبنسرجان را که در زمرۀ مشایخ آنجا بود، به قتل رسانیدند. در سال ۶۴۱ هـ.ق شهر مرکزی طاروت در بحرین به تصرف سپاه فارس درآمد، اما لشکریان ابوبکر با حاکم آنجا همواره در نبرد بودند. این درگیریها در سال ۶۵۴ هـ.ق به کلی قطع گردید و ابوبکر حکومت آنجا را به «عفوربنراشدبنعمیر و «مانعبنعلی ماجد» واگذار کرد.
در دوران وی علم و ادب رشد چشمگیری داشت. سعدی در مدح و مرثیه وی اشعاری سروده و با وی دوستی نزدیکی داشته است، چنانکه در بالا نیز گذشت بوستان را به نام وی سرود، شیخ اجل با اینکه میداند مدح پادشاهان نزد بزرگان ناپسند میباشد و شبهۀ تلمق و چاپلوسی را ایجاد میکند، در مدح ایشان میسراید:
مرا طبع از این نوع خواهان نبود / سر مدحت پادشاهان نبود
ولی نظم کردم به نام فلان / مگر باز گویند صاحبدلان
که سعدی که گوی بلاغت ربود / در ایام بوبکربنسعد بود
تا بلکه نوعی از ابراز ارادت به دلیل حمایت ابوبکر زنگی از وی را ابراز دارد، وی با اینکه بسیاری از ممالک را به سیاحت پرداخته و پادشاهان زیادی را دیده است، او را در عدالت بسیار بیهمتا میداند و او را به سیدنا عمر رضیاللهعنه تشبیه میکند و وی را پادشاهی دیندار معرفی مینماید:
جهانبان دینپرور دادگر/ نیامد چو بوبکر بعد از عمر
سر سرفرازان و تاج مهان / به دوران عدلش بناز، ای جهان
گر از فتنه آید کسی در پناه / ندارد جز این کشور، آرامگاه
فَطُوبی لِبَابٍ کَبَیتِ العَتیق / حَوَالِیهِ مِن کُلِّ فَجٍّ عَمِیق
ندیدم چنین گنج و ملک و سریر / که وقف است بر طفل و درویش و پیر
جز سعدی، شاعران دیگری نیز وی را در عدالت گستری به امیرالمومنین عمر رضیاللهعنه تشبیه نمودهاند که از آنجمله میتوان به کمالالدین اسماعیل فرزند جمالالدین محمدبنعبدالرزاق اصفهانی، معروف به خلاقالمعانی (۵۶۸-۶۳۵ هـ.ق) اشاره کرد که به اعتقاد بعضی آخرین قصیدهسرای بزرگ ایران است که در جریان حمله مغول و به دست آنان کشته شد، وی نیز در مدح ابوبکر زنگی چنین میسراید:
قطب گردون ظفر، شاهنشه سلعر نسب / وارث تخت سلیمان، خسرو جمشیدفر
سایۀ یزدان اتابک؛ آن مَلکسیرت که هست / ذات او مستجمع جمله کمالات بشر
شاه ابوبکر بن سعد، آن کز دم جانبخش او / زنده شد در دامن آخرزمان عدل عمر
خداوند همۀ ایشان را قرین رحمت و الطاف خویش فرمایند.
منابع:
۱- تاریخ سلغریان فارس، بیژن تلیانی، آرشیو روزنامه شرق.
۲- لغتنامه دهخدا.
۳- سعدی و سلغوریان، عبدالرسول خیراندیش.
۴- خلاصۀ مبحث ابوبکربنسعد زنگی از تاریخ جامع ایران، جلد نهم، صص۸۱- ۷۸، سید علی آل داود، تحقیق و پژوهش: مهدی صبور صادقزاده.
۵- سادات ناصری، حسن (۱۳۵۵)، «اتابک ابوبکر سعد بن زنگی»، مجله گوهر
۶- بوستان سعدی به نقل از سایت اینترنتی گنجور.
۷- گلستان سعدی به نقل از سایت اینترنتی گنجور.
۸- قصاید کمالالدین اسماعیل به نقل از سایت اینترنتی گنجور.
۹- جامع التواریخ (تاریخ سلغریان فارس)، رشیدالدین فضلالله همدانی به تصحیح محمد روشن.
منبع – کانال سنی آنلاین
www.ulkamiz.ir