یادداشت

رابطه رشد اقتصادی فراگیر و کاهش فقر

پایگاه خبری اولکامیز- عظیم قرنجیک : یکی از علاقه مندی های پژوهشگران اقتصاد توسعه ، اهمیت نسبی رشد در کاهش فقر، و تاثیر نابرابری درمیزان انتفاع فقرا از رشد است . اما از این نیز نباید غافل شد که ، ریشه یابی اثرگذاری استراتژی های رشد، بر توانمندی های خانواده های فقیر، جهت مشارکت و بهره مندی آنها از رشد همه جانبه نیز از درجه اهمیت کمی برخوردار نیست .

لذا مهمترین چالش سیاستگذران در این راستا ، اتخاذ سیاست ها و استراتژی هایی- اعم از اصلاحات ساختاری و سرمایه گذاری های عمومی و ساختارهای انگیزشی و … – است که بخش عمده ای از جمعیت، نسبت به وضعیت فعلی خود از مزایای رشد اقتصادی بهره مند شوند.

وجود یک چارچوب رشد فراگیر و صحیح ، که در این رابطه و در جهت دستیابی به این چارچوب ، بع مواردی از جمله ؛ بهبود فضای سرمایه گذاری ، کمک به کشاورزان در قبال مخاطرات مختلف و توجه به کالاهای عمومی ، مثل تسهیل دسترسی به بازار و کاهش هزینه های معاملاتی ، بهبود دسترسی به زیرساخت ها و ایجاد دسترسی به آموزش های متوسط برای اقشار فرودست و فقیر و … می توان اشاره کرد .و مسئله مهم دیگر در این راستا ، وجود ثبات سیاسی و تعهد سیاسی به تقسیم عواید رشد اقتصادی، و تعهد مسئولان نسبت به بازتوزیع عواید حاصل از رشد اقتصادی است .

یکی از چالش های سیاست گذاران در خصوص کاهش فقر، اطمینان از این امر است که فقرا، از توانمندی های لازم برای دستیابی به فرصت های شغلی برخوردار باشند ، تفاوتهای منطقه ای رفع شوند ، شکاف های فقر برطرف، و نهایتاً ایجاد هماهنگی بین گروههای مختلف سیاسی، بر سر منافع اقشار فقیر جامعه و بازتوزیع عواید رشد ، از جمله چالش های پیش رو خواهد بود .

لذا سیاست ها بایستی در جهتی هدایت شده باشد که، بر روند کاهش فقر افزوده ، و از میزان افزایش نابرابری ها ، کاسته شود .
تجربه کشورهای موفق در کاهش فقر ، نشان دهنده آن است که ، رشد سریع همراه با نابرابری اولیه پایین و بازتوزیع عواید رشد ، تاثیر قابل ملاحظه ای در میزان کاهش فقر داشته ، اگر چه نابرابری درآمدی بالا ، از سرعت تاثیر رشد اقتصادی در این کاهش ، کاسته است .

یکی از مجراهای اصلی در فرایند رشد ، شرکت خانوارها در اشتغال است و این که، سیاست دولت در تلفیق با شرایط برون زا ، ایجاد شغل های جذاب و قابل دسترس خانوارهای فقیر را مورد حمایت قرار دهد . از آنجا که بیشتر اشتغال اقشار فقیر بویژه در جوامع روستایی ، متمرکز در بخش کشاورزی است ، لذا افزایش بهره وری کشاورزی از اهمیت بالایی برخوردار بوده ، چرا که همراه با افزایش بهره وری کشاورزی، و گسترش فعالیت های غیر کشاورزی ، نیروی کار به سمت اشتعال جذاب رسمی و غیر رسمی در بخش های صنعت یا خدمات سوق پیدا می کند. در این راستا ، مولد ساختن فعالیت های کشاورزی واجد اهمیت می باشد . سیاست هایی که دولت ها ، در این راستا می توانند پیش بگیرند ، عبارتند از :

۱- بهبود دسترسی بازاری و کاهش هزینه های معاملاتی : که در افزایش عواید کشاورزی زارعان کوچک و فقیر، بسیار موثر خواهد بود ،ازجمله ؛ سرمایه گذاری های بخش عمومی، و اصلاح قوانین برای دستیابی به هزینه های معاملاتی پایین تر ، رابطه ای منسجم را بین سیاست های رشدگرا و مشارکت گسترده فقرا در اقتصاد بازاری ایجاد می کند ، دسترسی به بازار ، با سرمایه گذاری در راه های مواصلاتی روستایی، و متصل کردن کشاورزان روستایی به بازارهای محلی و منطقه ای ، با ایجادتسهیلات زیرساختی و بازاریابی بهتر، در کاهش محدودیت های گسترش عواید کشاورزی بسیار حائز اهمیت است .

۲- ایجاد یک ساختار حمایتی که تمام کشاورزان را منتفع نماید: این امر نیز یکی از اجزاء مهم اصلاحات ساختاری بوده، و بسته به اندازه واحدهای تولیدی ، دسترسی به سرمایه ، کمک های فنی ، بازارها و نوع محصولات مورد کشت، و نیز آزادسازی تجاری ( بالاخص در امر صادرات محصولات زراعی ) و تسهیل واردات مواد اولیه ارزان قیمت، اصلاح یارانه های کشاورزی ، کشاورزان کوچک مقیاس رابه مقدار زیادی منتفع خواهد ساخت .

۳- توسعه تکنولوژی قابل استفاده از سوی تولید کنندگان کوچک مقیاس (صنایع کوچک و متوسط )؛ در این راستا، برخورداری از تکنولوزی انقلاب سبز، و سرمایه گذاری در این زمینه ها و تطبیق این تکنولوژی ها، با شرایط آب و هوایی هر منطقه ، نیز در کنار افزایش حمایت های مالی از نهادهای پژوهشی و بهبود عرضه خدمات ترویج کشاورزی ،از طریق بنگاههای خصوصی و سازماتهای غیردولتی، به زارعان محصولات غذایی ، باعث افزایش درآمدهای کشاورزی اقشار فرودست جامعه خواهد شد.

۴- کمک به تولیدکنندگان فقیرتر و کوچکتر در مدیریت ریسک ؛ که مشوقی برای پذیرش تکنیک های مولدتر کشاورزی خواهد بود . سرمایه گذاری در زیرساخت های مرتبط با سیل ، در کنار دسترسی بیشتر به آبیاری خصوصی ، ریسک کشاورزان فقیرتر را کاهش داده، و مشوق هایی را برای تنوع بخشی محصولات کشاورزی ایجاد می کند ، تکنولوژی های ارتباطی و اطلاعاتی، می تواند دسترسی بع اطلاعات بازار را برای کشاورزان کوچک مقیاس فراهم ساخته ، و به کشاورزان کمک خواهد کرد تا، از زیان شدید حاصل از تغییرات قیمت و تولید جلوگیری کرده، و از طرفی ، مشوقی شود تا آن ها، تکنولوژی پر رسیک تر ، اما با بازدهی بیشتر را انتخاب کنند .

با توجه به موارد مطروحه فوق ، دولتمندان و سیاست گذاران علاقمند و متعهد به کاهش فقر ، بایستی سیاستهای معطوف به اکتساب نرخ های بالاتر رشد عمومی را در دستور کارهای اجرایی امور قرار دهند ، و یک استراتژی موفقیت زایی را، در بطن سیاستهای رشد اقتصادی همه جانبه ، سریع و پایدار لحاظ کنند . سیاست هایی که می تواند ، شامل فضای مناسب سرمایه گذاری ، بازتر شدن فصای تجاری و ایجاد فرصتها و فضای مناسب کسب وکار، چارجوب های حمایتی جذاب ، بازارهای عوامل کارآمد ، و دسترسی به زیرساخت ها و آموزش و پژوهش ، از جمله موارد قابل اهمیت می باشند.

و این سیاست ها زمانی نتیجه معطوف به هدف خواهند داشت که ، سیاست ها به منظور افزایش ظرفیت سهم بری و مشارکت فقرا در رشد به اجرا درآیند ، که خود مستلزم تلاش هوشمندانه و دائمی دولت ها در فراهم آوردن شرایط لازم اولیه ، برای رشد فراگیر در نواحی و۸ مناطقی است که اقشار فرودست و کشاورزان فقیر جامعه در آنجا کار و زندگی می کنند .

👈 در تهیه این یادداشت ، از مقدمه کتاب ؛ رشد فقرزدا / تیمتی بزلی و لوئیز کورد / ترجمه عباس شاکری و امین مالکی / نشر نی ، استفاده شده است .

www.ulkamiz.ir


نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا