
پایگاه خبری اولکامیز – مهندس یوسف فامیلی دوگونچی ؛ فعال اجتماعی:
در شرایط نوین ژئوپلیتیکی جهان ایالات متحده آمریکا در برابر چالشی بزرگ بهنام «چین» قرار گرفته است. قدرتی نوظهور که در تلاش برای بازتعریف نظم جهانی و به چالش کشیدن سلطه دیرینه واشنگتن بر ساختار بینالملل است. در چنین بستری هرگونه درگیری یا تنش در مناطق راهبردی بهویژه در خاورمیانه میتواند تمرکز آمریکا را از مهار چین منحرف سازد و هزینههای استراتژیک فراوانی بر آن تحمیل کند.
ایران با جایگاهی بیبدیل در منطقه غرب آسیا منابع عظیم انرژی، موقعیت ژئوپلیتیک منحصربهفرد و شبکهای گسترده از نیروهای نیابتی نقشی تعیینکننده در معادلات منطقهای دارد.
اگر ایران در وضعیت خصومت با غرب باقی بماند و بیش از پیش به بلوک شرق (شامل چین و روسیه) نزدیک شود میتواند به عاملی بازدارنده در مسیر برنامههای راهبردی آمریکا برای مهار چین بدل شود.
چنین سناریویی نه تنها موجب تضعیف موقعیت آمریکا در خاورمیانه میشود، بلکه منابع و انرژی ایالات متحده را از تقابل با چین منحرف میسازد و عملاً بهنفع رقیب اصلی آمریکا تمام خواهد شد.
از سوی دیگر، ادامه تنش و در نهایت ورود به درگیری نظامی با ایران عواقب ویرانگری هم برای تهران و هم برای واشنگتن خواهد داشت. در حالی که زیرساختهای ایران ممکن است در نتیجه جنگ بهشدت آسیب ببیند آمریکا نیز متحمل هزینههای سیاسی، اقتصادی و نظامی سنگینی خواهد شد. هزینههایی که میتواند آن را در رقابت ژئوپلیتیکی با چین بهطور جدی عقب بیندازد.
در این میان، دونالد ترامپ که رویکردی تجاری و معاملهگرانه به سیاست خارجی دارد به خوبی درک کرده است که صلح با ایران نه تنها یک تهدید نیست بلکه فرصتی بزرگ برای آمریکا محسوب میشود. اگر این صلح بهگونهای طراحی شود که ایران را ـ حتی بهطور نسبی ـ از اردوگاه شرق جدا سازد، میتواند به برگ برندهای استراتژیک برای واشنگتن تبدیل شود. دستاوردی که شاید با هیچ جنگی حاصل نشود.
در نتیجه بازتعریف رابطه با ایران و عبور از سیاستهای تنشزای پیشین تنها یک انتخاب هوشمندانه نیست بلکه ضرورتی است راهبردی برای حفظ موقعیت جهانی آمریکا در قرن بیستویکم.
www.ulkamiz.ir