فرهنگی

مطلب تکمیلی در باب نقد و انتقاد و نظرات افراد غیر متخصص

پایگاه خبری اولکامیز- دکتر عبدالرحمن دیه جی شاعر و نویسنده ی ترکمن در خصوص  پاسخ احمد مرادپور از اهالی قلم و اندیشه ی گنبدی توضیحات را ذیل نوشته است که در پی می آید :

چندی پیش مقاله ای در مورد تفاوت نقد و انتقاد نوشته بودم. در واقع نظرات یکی دو تن از دوستان علاقمند به ادبیات، بهانه ای شده بود برای نوشتن آن. گاه موضوعی و یا سخنی بهانه ای می شود برای باز کردن سرفصلی که در ادامه بحث به موضوعات کلی تر می کشد. مقاله فوق نیز از آن دسته بود.

قضیه ای باعث شد که نگاه کلی خود را در مورد اشتباهات رایج در جامعه مان در قبال مسئله نقد ابراز نمایم. اما در مقاله دیگر مخاطب فقط یک نفر نبود. برای همین نیز نامی از شخصی واحد نیاوردم ولی گویا دوست عزیز فوق ( که به مقالات سیاسی اش ارج می گذارم و شخصیتشان برای بنده گرامی است و حتی یکی دو مقاله از  ایشان را در نشریه صحرا چاپ کرده بودم و به ایشان ارادت دارم اما متاسفانه  وی را در حوزه فرهنگ وادبیات و هنر صاحب نظر نمی شناسم) تمام نوشته آن مقاله فوق را مرتبط با خود دانسته اند و  در جایی با لحنی هجوم وارانه و عیبجویانه مواردی غیر تخصصی و غیر علمی و غیر منصانه را مطرح کرده اند که آنها را قابل پاسخگویی نمی دانم اما نظری که ایشان در مورد معانی نقد و انتقاد داده اند بهانه ای شده است که مسئله نقد و انتقاد را به شکلی گسترده توضیح بدهم تا شاید برای دوستان دیگر نیز خواندنش خالی از لطف نباشد.

ایشان با انتقاد از بنده که در مقاله قبلی گفته بودم « انتقاد کردن نقد کردن نیست» نوشته اند:

خیر،  بی تردید چنین نیست. به موجب مفاد فرهنگ های لغت متعدد ،  نقد و انتقاد معنایی همسو دارند و در هر دو جدا کردن سره از ناسره ، خوب از بد و  بر شمردن درستی ها و نادرستی های یک اثر ادبی و هنری و نظایر ان تعریف شده است ، کلمه  انتقاد بر وزن انفعال از مصدر نقد می باشد، در واقع عمل نقد کردن را  انتقاد می گویند، شایسته است فردی با مدعای شاعری به حدااقل های اوزان  کلمات متداول آشنا باشد!

باید عرض کنم که همین نوع نگاهشان نیز نشان می دهد که ایشان تخصص کافی در ادبیات ندارند. چرا؟ چون یک محقق  ادبیات در چنین مواقعی هم باید به لغتنامه ها و منابع قدیمی نگاه کند و هم معنی مسطلح امروزی آن را در نظر بگیرد و حتی به موقع نظر دادن روی کلمات باید سیر تحول واژه ها را نیز بررسی کند. هیچ شکی نیست که معنی مصطلح امروزی کلمه « انتقاد» نقد کردن نیست. حتی بچه های مدرسه هم می دانند که وقتی کسی می گوید انتقادی از شما دارم یعنی می خواهد عیبی از شما را بر زبان بیاورد.

بنده از معانی نوشته شده در لغتنامه ها البته که اطلاع داشتم برای همین آخر مقاله نوشتم که «کلمه انتقاد معانی متفاوتی دارد اما اینجا به  معنای عیب گیری استفاده کردم. چون اصلیترین معنی آن «عیب گیری» است.« اما متاسفانه علی رغم این توضیح این دوست ارجمندمان متوجه نشده اند.  البته اینجا اصلا بحث بنده روی معنی کلمه انتقاد نبود و نیست.

موضوع مقاله فوق این بود که «انتقاد کردن» ( عیب گیری و عیبجویی) با نقد فرق دارد. حالا شما به جای اتنقاد « عیب گیری » بگذارید، یعنی کلمه انتقاد را به عیب گیری تبدیل کنید، چیزی عوض نمی شود. موضوع مقاله همان است که هست.

دوما ایشان گویا نمی دانند که در لغتنامه ها به هنگام معنی کردن کلمات تمام کلمات هم خانواده آن نوشته می شود. برای همین برای یک کلمه می توانید چندین معنی را در لغتنامه ها ببنید. اما شما در موقع نوشتن مقاله از آن کلماتی استفاده می کنید که در جامعه مصطلح هستند و مخاطب شما با آن کلمات منظور شما را در می یابد.

هدف بنده از پرداختن به این موضوع ارائه پاسخ نیست والا ایشان جمله هایی بسیار تند و احساساتی نیز بکار برده اند، هدف بنده فقط تکمیل کردن مقاله قبلی بنده با عنوان « انتقاد کردن نقد کردن نیست» می باشد.

ابتدا می خواهم اینجا مثالها و منابعی را ذکر کنم که در آن به فرق بین انتقاد و نقد پرداخته شده است، تا کسانی که همانند ایشان فکر می کنند بدانند که این تنها دیه جی نیست که این گونه بیان می کند نظر بسیاری از اهل فن و ادبیات است. این هم نمونه ها:

۱-« نقد دیدن نیمه خالی و پر لیوان است و مبتنی بر معیارهای جمعی و عقل است و کمتر دچار اشکال می شود. نقد دیدن نقاط قوت و ضعف به طور همزمان است. نقد یک طرفه نیست و می خواهد مشکلی را حل کند. در انتقاد اغراض شخصی وارد می ­شود. انتقاد پیامی است معطوف به ارائه جنبه‌های منفی و معایب پدیده‌ها، رویدادها، موضوعات، اندیشه‌ها، دستاوردها، اعمال و به طور خلاصه تمامی مسائل اجتماعی و انسانی. در واقع مطلب انتقادی مطلبی است که خصیصه اصلی آن جهت‌گیری منفی و واضح نسبت به یک عمل، اندیشه و رویداد باشد.  (سایت اینترنتی صدا و سیما.

– دکتر مصطفی گرجی در مقاله ای با عنوان « نقد یا انتقاد در جنگ « کتاب ماه ادبیات» شماره ۴۵ صفحه ۱۱۰ می نویسد:

« از بدیهیات و اخلاق پژوهش و نقد آثار پژوهشــی این اســت که ً اولا انتقاد، فقط  ناظر برنکات منفی سوژه است؛ در حالــی که نقد، نکات مثبت ومنفی را   توأما در برمی گیرد»

۳- رضا رهگذر نویسنده و منتقد ادبیات سرشناس کشور می نویسد:

 کلمه نقد، به تنهایی، یعنی «تشخیص خوب از بد».   نقد، انتقاد، منُقد، مُنتقد، ناقد،…هم خانواده هستند. از همه این کلمات مشهورتر، نزد شما، کلمه انتقاد است که شاید روزی چندین بار هم آن را به کار ببرید.انتقاد هم در حقیقت یعنی «آشکار کردن خوبی ها و بدی ها»؛ اما در بین ما، معنی «ایرادگیری» و «عیب جویی» تنها را پیدا کرده است؛ همان طور که بعضی ها گمان می کنند نقد هم یعنی همین.  در حالی که این طور نیست.  نقد قصه، شعر، نمایش نامه،…را نقد ادبی می گویند( کتاب « بیایید ماهیگیری یاد بگیریم»)

فکر نمی کنم بیش از این نیازی به توضیح باشد. با توجه به اینها آنچه که در جامعه ما رایج است نقد نیست، انتقاد و عیبجویی است.  نقد اصولی برای خود دارد که اشخاص علاقمند حتما باید به آن واقف باشند. در سایت « گیگاپارس» مقاله خوبی در « تعریف نقد»  آمده است. نگارنده در بخشی  از آن در بیان اصول نقد می نویسد:

۱-معطوف به بهبود امور باشد .
۲-از سر خیر خواهی باشد .
۳- توام با ارائه اصلاحات پیشنهادی و یا راه حل باشد .
۴- توام با ذکر آثار و جنبه های مفید در کنار جنبه های منفی باشد .
۵- منتقد خود و نقد خود را نیز نقد و ارزیابی نماید .
۶- همراه با استدلال و سند و مدرک باشد .
۷- متحجرانه و انعطاف ناپذیر نباشد .
۸- واضح و روشن باشد . مبهم ، مغلق و پیچیده نباشد به طوریکه نیاز به مفسر داشته باشد . این اصل در مورد همه ی آثار علمی و آموزشی صدق می کند. کتب درسی باید به شیوه ساده و روشن و بدور از ابهام تالیف شوند .
۹- احساسی و ایدئولوژیکی نباشد . به این معنا که پیش فرض آن بر نادرست بودن امر مورد نقد قرار نگیرد . به عبارت دگر منتقد نباید جانبداری ایدئولوژیکی خود را در امر انتقاد دخالت دهد .
۱۰- آزمون پذیر و عمومی باشد . به طوریکه دیگران هم بتوانند با استفاده از همان روش و ابزار به همان نتایج مطرح در انتقاد دست یابند . به عبارت دیگر مهمل و بی معنی نباشد .

و…

نگارنده در ادامه می پرسد:  چه کسی می تواند نقد کند ؟
آیا هر کسی میتواند هر چیزی را نقد کند ؟ مثلا آیا من میتوانم سمفونی بتهوون را نقد کنیم . منی که در موسیقی دانش ، تجربه و تبحری ندارم ؟ آیا من میتوانم آثار سینمایی فیلم سازان معروف را نقد کنم ؟ آیا من می توانم کتابی در زمینه ی خواص میوه جات و سبزی جات نوشته شده است اظهار نظر تخصصی نمایم ؟ بی شک پاسخ این سوالات منفی است . واضح است که منتقد باید خود در زمینه ای که نقد می کند دارای تخصص و تجربه و دانش در خوری باشد که ما او را به عنوان دارو و ارزیاب بپذ یریم و داوری و رای زنی او را قبول کنیم .

بله دوستان عزیز اینها ویژگیهای درست نقد و شخص منتقد است. اما شاید کسی قصد داشته باشد که فقط انتقاد کند. یعنی هدفش جدا ساختن سره از ناسره نیست، فقط انتقاد است که این نیز باز شرایط خود را دارد.  معصومه تیموری عضو انجمن نویسندگان گام برتر، در این مورد سوالات خوبی مطرح کرده است که ذیلا می خوانید.

  • آیا در جایگاهی هستید که به دیگران انتقاد کنید؟

موضوع مهمی که اغلب هیچ توجهی به آن نمیشود همین موضوع است . خوشبختانه یا متاسفانه ما در جامعه ای زندگی میکنیم که اغلب افراد یک پا منتقد هستند و در مورد مسائل مختلف شروع به نظر دادن می کنند. این گونه افراد نسبت به زمین و زمان اعتراض دارند ، از فیلم و تلویزیون گرفته تا لباس و رفتار مردم، خورد و خوراک آنها، علایق آنها ، تحصیلات دیگران و هر چیز دیگه ای که به ذهنتان خطور کند. توصیه ما به شما این هست که قبل از انتقاد کردن دقت کنید که:

* آیا در حوزه مورد نظر تخصصی دارید ؟

* اصلاً خودتان به موضوعی که مورد انتقاد قرار می دهید، پایبند هستید؟

* آیا مطمئنید آنقدر سطح آگاهیتون بالاست که بتوانید فرد را به درستی راهنمایی کنید؟

* و مهم تر از همه اینکه اصلاً به روش های صحیح اصول انتقاد، واقف هستید؟

اگر پاسخ شما به سوالات بالا مثبت هست، پس اجازه دارید که با رعایت تمام اصول، انتقاد خودتان را به زبان بیاورید. / وبلاگ پلی بین من و شما 

www.ulkamiz.ir

 

 


نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا