چکیده ای از تاریخچه زندگی ادبی هنری « استاد آنا محمد بیات »
پایگاه خبری اولکامیز – در نیمه نخست دهه ۱۳۵۰ از روستای نوار مرزی دوزاولوم ، از کناره های رودخانه اترک به همراه دو برادرش جهت ادامه تحصیلات ، رهسپار شهر گنبد کاووس می شود . نام بیات با مسما بوده ، هم اسکان در نواحی روستای بیات حاجی ترکمنستان و نیز بایات به معنای بیگ و بای .
اجداد پدری مشهور و شناخته شده و از طرف مادری ، مادرشان دختر طواق مراد حاجی قاضی ، از شخصیت های ساکن در شهر حسنقلی ترکمنستان متولد سال ۱۹۰۰ میلادی که هم او و هم برادرش تاجر ، بازرگان و دریا نورد بوده اند .
طواق مراد حاجی در سال ۱۹۲۷ میلادی به همراه برادر و خانواده اش ، به شهر گنبد کاووس مهاجرت و در خیابان فردوسی شمالی تقاطع منوچهری ساکن می شوند . ضمنا ، طواق مراد حاجی مسلط به مکالمه زبان روسی بوده است . ایشان از معتمدین ترکمن ها ، در دوره زندگی خود بوده اند . رفاقت نزدیک و برادرانه با حاجی جان محمد یگن محمدی که او هم مسلط به زبان روسی بوده ، داشته است .
ایشان هم متولد سال ۱۹۰۰ میلادی در شهر حسنقلی بوده است . حاجی جان محمد یگن محمدی پدر نازمحمد یگن محمدی می باشد .
آنا محمد بیات در خانواده ای تربیت و رشد یافته که هم از طرف پدری و هم از طرف مادری با ، علم و دانش مآنوس بوده اند . مشتاق علم بودن برادر بزرگش ارازقلی هم تآثیر زیادی بر علاقمندی او به ارتقاء سطح آگاهی و دانش او داشته است .
از آوان نوجوانی با روزنامه های دیواری مدرسه اش ، مجلات دانش آموزی ، دختران و پسران همکاری کرده و با کتاب های منتشره توسط حاجی مراد دردی قاضی ، پدر نشر ترکمن آشنا بوده و اکثر آنها را مطالعه کرده است .
ضمنا شایسته توضیح است که حاجی مراد دردی قاضی به نوعی دایی اش هم محسوب می شود ، که بعداً قسمت می شود آنا،نوه ی او را به همسری برگزیند . از آنجا که آنا محمد علاقه ی وافری به فعالیت های فرهنگی ، ادبی ، هنری داشت که بعداً فعالیت های اجتماعی هم بدان افزوده شد ، شور و شوق انقلابی داشت .
در سال های اول انقلاب ، با جنبش ملی مردم همراه شد . در سال ۱۳۵۷ او شانزده ساله بود و دانش آموز دبیرستان . ولی بصورت مداوم در تمامی فعالیت های انقلابی شرکت می کرد . خلاصه اینکه از عمر ۶۲ ساله اش ، حداقل ۵۰ سال را صرف ترویج و گسترش آگاهی و دانش نمود .
دغدغه شدیدی نسبت به رفع دردها و مشکلات مردم داشت . تلاش و حمایت از تهیدستان ، پابرهنگان ، مظلومان .تا گرفتاری و معضل کسی را ، رفع نمی کرد ، خواب به چشمش نمی آمد . چشمداشت مادی نداشت . با رنج ها و گرفتاری های خودش به گونه ای کنار می آمد .
وقتی که همصحبت می شدیم عنوان می کرد که مختصر زمینی در بخش هفت دارم و جو می کارم . به شوخی می گفت که گندم نمی کارم ، زیرا ، دولت ، پول گندم را با تآخیر می دهد . می گفت که جو ، را در گودالی دفن می کنم و هر وقت نیاز به پول داشته باشم ، مقداری از آن را می فروشم .
پشتکار شگفت انگیز داشت . بسیار مرا ، متعجب می کرد ،که این شخصیت تلاشگر و نستوه ، چه زمان استراحت می کند . تمامی نشست ها ، مراسم ها و برنامه های راجع به استاد سخن مختومقلی فراغی را ، یاد داشت و گردآوری می کرد . نشست ها و مراسم انجمن میراث ، انجمن ادبی جیحون ، بنیاد مختومقلی گنبد ، انجمن چاووش صحرای بندر ، جمعیت فرهنگی هنری مختومقلی فراغی کلاله ، انجمن آینای آق قلا .
به گمان من از بجنورد ، جرگلان ، تا دریای خزر همه ی مشتاقان وادی ادب و هنر و استادان و صاحب نظران را می شناخت و دوستی و رفاقت داشت .
ترکمن های تربت جام ، که با وصلت و پیوند زناشویی فرزندانشان ، فامیل و بستگان نزدیک بودند . دغدغه ی این را داشت که کلیه آثار نویسندگان ، شاعران و قلم بدستان ترکمن صحرا ، را جمع آوری و چاپ نماید .
همانگونه که در ابتدا در عنوان یادداشت ذکر کردم ، قصد پرداختن به فعالیت های انتخاباتی ، خبرنگاری و رسانه ای ایشان مد نظر ، نگارنده نبوده است ، زیرا ، استادان ژورنالیست ، اهالی رسانه منطقه خود ، تمامی آنچه گفته شود ، را ، درج کردند . نکات ریز ، ادبی ، هنری از نگاه تیز او پنهان نمی ماند ، قلمش ، نوشتارش بسیار سلیس و روان بود .
اخلاق و رفتارش سرشار از عشق و محبت و مملو از مهربانی بود . اهل کتاب بود ، مجلات ، ماهنامه ، فصلنامه ها و کتاب های تازه نشر یافته را می خرید و مطالعه می کرد .
هنوز سنی نداشت که با بزرگسالان از جمله حاجی مراددردی قاضی ، و سایرین در برپایی مراسم مختومقلی در آق توقای مشارکت فعال داشت . حیف زود به آسمان پر کشید و به دنیای باقی شتافت . این نگارش بسیار مختصر از فعالیت های ایشان می باشد . روحش شاد ، یادش همواره گرامی .
نازمحمد یگن محمدی . گنبد
www.ulkamiz.ir