یادداشت

به یاد دانگ آتار ارجبی

پایگاه خبری اولکامیز – ع . مامی زاده*:  معمولاً ما در ادامه ی روز مرگی های زندگی، عادت داریم که روند ایام را ساده و عادی ارزیابی کنیم، در حالیکه همیشه این یکنواختی لحظه ها و این آمد و شد ایام زیاد هم عادی نیست و چیزهایی هست که گاهی این کرختی لحظات را به شکلی دیگر گونه بهم می ریزد و جمعی را به شگفتی وا می دارد.

آمدن و رفتن دوست ندارمان « دانگ آتار » یکی از این شگفتی های قابل لمس بود . شاعر دگراندیش ما « کریم قربان نفس » هم در یکی از شعرهایش، مضمون ستاره شدن و بزرگ شدن فرد در جامعه را با نقد و کنکاشی شاعرانه مورد بازکاوی قرار می دهد و این کاوش و پرسشگری در حد نیاز کودکانه، خود را نشان می دهد. این خواسته در طلب یک عمل و نقش یک گدازه ی افروخته خود را به میان می کشد، خواهان عمل اجتماعی او همانند قدیسان یا عجایب خلقت ، قد می افراد و نقش خود را بصورتی اعجاز گونه ترسیم می‌کند.

از دیدگاه شاعر انسان‌گرا ، فتح یک قله – البته اینجا صحبت در حوزه ی ادب و هنر – همیشه مطلوب نیست چرا؟ چون در نگاه او حضور صادقانه ی٫ انسان در روند حرکتی و تکامل آرمانگرایانه ، برای تداوم کار کافی است. آنچه که در این حضور به بیرون سرریز می شود خود ضامن کار و صدق و صفای آدمی در همراهی و همگامی در پیمودن بلندیهای زندگی است.

«دانگ آتار » با صداقت ، پاکی و همراهی رفیقانه ی خود توانست این روند٫ کم و بیش آرمانی را پاس بدارد و برای آن ارج و منزلتی در خور طراحی کند . دل نوشته های احساسی او در راستای این حرکت بود که در قالب گروهی از مشتاقان فرهنگ و ادبیات ترکمن خود را نشان می داد و البته برای او با نگاه پرسشگرانه و توأم با اعتراض به جلوه می آمد. او برای کاویدن و چرایی ناعادلانه ی برخی واقعیت ها لحظه ها را غنیمت می‌شمرد قلم به تکانه های جوهر می کوبید و چه خوش به وجد می آمد.

پرسش ها عمدتاً در کالبد یک روح٫ کنجکاوانه ی کنش گر جای می گیرد وصدالبته این کنش برای ذهن منفعت طلب٫ عافیت خواه بکار نمی آید چون این ذهن فاقد وجهه ی آرمانی٫ بالنده است. ذهن معیوب، سرگرم حساب و کتاب است. حسابگری های غریزه گونه است. انسان‌گرایانه نیست، حیوانی است ، پست است و معمولاً سد راه تحول٫ خوش آیند است وآن را آگاهانه بهم می ریزد. در حالیکه ذهن پرسشگر٫ انسان آرمانی کنجکاو است، کاوشگر و تحول خواهانه است، مخالف روند ناخوشایند است. موضع می گیرد و معترض است.

آمدن و رفتن دوست سراسر صدق و صفای ما ، کنشی بود مقابله جویانه، مقابله با چرخه ی معیوب که در حد توان خود آن را به میان می کشید. براستی نبود و فقدان او همگان را ، حداقل بخش هایی از اطرافیان خود را به سکوتی تعمل برانگیز وا داشت. کنش‌گری او عیب و خطای فرایند ناخوشایند را همانند یک سکته ی تمام کننده شکست و امروز ما نشان و گداختگی٫ فروزان٫ این درخشش کوتاه را در کمال ناباوری نظاره گریم.

*سردبیر فصل نامه دانش صحرا

www.ulkamiz.ir


نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا