یادداشت

از جرجان تا قونیه – بخش اول

پایگاه خبری اولکامیز – ماهم عاشوری دوجی*: 

قوله تعالى : «أولم یسیروا فی الأرض فینظروا کیف کان عاقبه الذین من قبلهم» (الروم، ۹)

خدا رو شکر امسال هم فرصتی دست داد تا جهت کسب تجربیاتی جدید و آشنایی نزدیک با برخی آثار و مناطق تاریخی که در کتابهای تاریخ روابط خارجی ایران باستان آمده است، راهی سرزمین ها و مرزهای غربی ساسانیان در آسیای صغیر، ترکیه امروزی شوم. این نوع سفر علاوه بر بازدید از آثار تاریخی، باعث آشنایی با فرهنگ و شیوه زندگی مردمان آن مناطق نیز می شود. این سفر تا بدینجا در یک ماه صورت گرفت. از شهرهای حکاری، شیرناک، جیزره، میدیات، نصیبین، ماردین، دیاربکر (آمد)، الازیغ (هارپوت در کردی و العزیز در عربی)، دیوریه، کانگال، سیواس، کایسری، کاپادوکیه، اکسارای ، قونیه، ارزنجان، ارزروم و اغری دیدن صورت گرفت. با توجه به بازدید از آثار تاریخی شهرهای یاد شده، به تفکیک گزارش سفر هر شهر آورده خواهد شد.

شهرهای نصیبین، ماردین، دیاربکر، الازیغ و سیواس دقیقا مرز ایران و روم در دوره ساسانیان بود که این مسیر دارای قلعه های مختلفی از آن دوران می باشد و آثارشان در بالای کوه های مسیر کاملا مشهود بود که از نزدیک مورد بررسی و همین طور مصاحبه با کارشناسان تاریخ باستان آن آثار صورت گرفت.

شهر «حکاری»

شهر حکاری در ۱۳۰ کیلومتری مرز سرو از استان آذربایجان غربی قرار دارد. این شهر که مرکز استان حکاری در منتهی الیه جنوب شرقی ترکیه قرار دارد با جمعیتی حدود شصت هزار نفر در سه کیلومتری جاده اصلی و بر بلندای کوهی با شیب نسبتا زیاد قرار دارد. ساکنان آن کرد هستند و این شهر دارای کوچه و خیابان های باریکی می باشد. پوشش کردی مردمان در شهر جلب توجه می کرد. کوچه های نسبتا شلوغی که در پیاده روهای آن، مردمان، خصوصا افراد مسن بر روی صندلی ها در حال نوشیدن چای، صحبت و یا بازی های مختلف (نرد، اوکی ۱۰۱ و … )  بودند، جلب توجه می کرد. کوه Sumbul، جلوه خاصی به نمای شهر داده بود،  مدرسه تاریخی دینی و مسجد جامع شهر از معدود آثار تاریخی شهر بود که مورد بازدید قرار گرفت. کلیسایی نیز بر بلندای کوهی در مرز عراق قرار داشت که ده ها سال پیش توسط جهانگرد آلمانی کشف شده بود. البته بخاطر صعب العبور بودن مسیر، یکی از اهالی شهر، بازدید از این کلیسا را با وسیله نقلیه ما، صلاح ندانستند که ما نیز منصرف شدیم. مسیر حکاری تا شیرناک، دقیقا در حاشیه مرز عراق بود. ایست بازرسی های متعدد این مسیر و چشمه و آبشار های متعدد و رودخانه پر آب حاشیه جاده (چاتاک سو) بسیار جلب توجه می کرد.

شهر شیرناک و جیزره

شهر شیرناک (شرناق) در جنوب شرقی ترکیه و مرز عراق با جمعیتی نزدیک هفتاد هزار نفر و کردنشین می باشد که به معنای شهر نوح است. تاریخدانان نام شریشا در کتیبه پادشاه آشور تیگلات پیلسر اول (۱۱۰۰ ق.م) که استرابون از آن به صورت ساریسا یاد کرده است را شیرناک دانسته اند. برخی مورخین از شیرناک به عنوان پایتخت گوتی ها نام بردند. کوه جودی نمای خاصی به این شهر داده است. داخل شهر شیرناک فاقد آثار تاریخی خاصی می باشد شهر بدون ترافیکی بود و دارای شیب و پستی بلندی می باشد. این شهر نیز به مانند حکاری با فاصله کوتاهی از جاده اصلی (آنا یولو) می باشد. از اهالی این شهر وقتی سراغ نقاط دیدنی و تاریخی را می گرفتیم می گفتند از شهر جیزره که در سی و پنج کیلومتری انجا واقع شده بود دیدن کنید. شیرناک از نظر معادن، شهر غنی بود و در میدان مرکزی شهر مجسمه کارگران معدن نصب شده بود.

در مسیر شهر جیزره، معادن رو باز زیادی مشغول فعالیت بودند که احتمالا معادن زغال سنگ بودند.

جیزره شهری است در استان شرناق در جنوب شرقی ترکیه. این شهر در مرز ترکیه با سوریه و در نزدیکی نقطه تلاقی سه کشور ترکیه، سوریه و عراق واقع شده‌است و در شمال، جنوب و شرق در محاصره رود دجله قرار دارد و به همین دلیل به این نام جیزره (جزیره، الجزیره) مشهور است.

در این شهر از مزار حضرت نوح (ع)، قلعه شهر، رودخانه دجله، کیرمیز مدرسه، مزار احمد جزری، مزار ممو زین، مدرسه ابدالیه دیدن و گشت و گذاری در شهر داشتیم، امروز در خبرها خوندم که احسان دانش دوست، والیبالیست خوب همشهری مون، با تیم والیبال این شهر قرارداد امضا کرده است😊.

ممو زین اسم عشاق معروف ادبیات کرد و ترکیه می باشد که به مانند لیلی و مجنون می باشند که در زیر زمینی در کنار هم دفن بودند.

احمد جزری از دانشمندان معروف ریاضی، دینی و ادبیات بودند که در کنار مدرسه سرخ و در زیر زمینی دفن بود و ایشان در زمینه ستاره شناسی و منجنیق سازی و شعر نیز سرآمد بود

از مهمترین جاهای دیدنی این شهر، مقبره حضرت نوح (ع) می باشد که مزاری با تقریبا هفت متر طول بود که مکان بسیار آرام، تمیز و خنکی بود که می توانستیم زیارت کنیم.

کوه جودی محل به گل نشستن کشتی حضرت نوح (به روایتی)، کاملا واضح از این شهر نیز (به مانند شهر شیرناک)، قابل مشاهده بود.

ساحل رودخانه دجله که کاملا شهر را دور می زد، پر از نیزار بود و در پارکی در کنار این رودخانه لحظاتی نشستیم، اما مگس و حشرات موذی بسیار زیاد و آزار دهنده بود. ماموران شهرداری با تشکیلات مخصوصی در حال سم پاشی بودند.

شهرهای «میدیات و نصیبین»

در ادامه سفر و روز چهارم تیرماه ۱۴۰۲ پس از طی تقریبا صد کیلومتر، که جاده دوبانده و صاف بود، از شهر جیزره در استان شیرناک، وارد شهر نصیبین در استان ماردین شدیم. شهر نصیبین بالغ بر هشتاد هزار جمعیت داشت و آن سوی مرز شهر قامشلی سوریه بود. کاملا مشخص بود که مرز از وسط شهر عبور می کرد و شهر بزرگی را دو قسمت کرده بود. ظاهرا شهر قامشلی بزرگتر بود و تردد مردمانش در شهر کاملا مشخص بود.

شهر نصیبین قدمت چند هزار ساله دارد و بارها بین ایران و روم دست بدست شد، جنگ نصیبین بین سردار روم و اردوان چهارم اشکانی رخ داد، دوبار هم در دوره ساسانی در این مکان جنگ رخ داد که این شهر در دوره اردشیر بابکان بدست ساسانیان افتاد.

مالک اشتر مدتی از سوی حضرت علی(ع) استاندار این شهر بود. طبری، ابن حوقل، ابن جبیر و ابن بطوطه در کتاب هایشان بارها از این شهر نام بردند.

شهر نصیبین هم بمانند شهرهای قبلی کرد نشین بود و هوای گرم و خشکی داشت. زمین های منطقه که بصورت دشت بود تحت کشت گندم بود. اینجا شمال بین النهرین می باشد و زمین هایشان سالی دو محصول می دهند. داخل شهر آثار تاریخی چون کلیسا، مسجد و معماری جالب منازل جلب توجه می کرد. در کتاب «روابط خارجی ساسانیان و روم» نوشته دکتر عبدالرحیم قاضی، بارها در مورد این شهر توضیحاتی آمده است. جالب اینکه این شهر بسیار خلوت بود و اصلا ترافیکی نیز نبود.

پس از اقامت یک شبه و گشت و گذار در شهر، صبح روز بعد به سوی شمال و شهر میدیات حرکت کردیم. شهر میدیات را به خاطر دو مسئله همیشه دوست داشتم از نزدیک ببینم.

یکی اینکه این شهر از معماری بسیار خاصی برخوردار بود که حتی سریال های بسیاری در این شهر ساخته می شود و اینکه این شهر معروف به شهر (Dinler ve Diller) می باشد. یعنی شهر ادیان و زبان ها.

پیروان اسلام، مسیحیت، یهودیت و ایزدی ها در کنار هم زندگی می کنند و ترک، عرب، کرد، سریانی و … نیز در این شهر بود. مساجد و کلیساها در کنار هم فعالیت می کنند بمانند مساله ای که در هندوستان دیدم. هندو، مسیحیت و مسلمان ها با هم زندگی می کردند.

از بزرگترین کوناک (کاخ) شهر (Hercai Konagi) بازدید داشتم و کلیسا و مسجد جامع شهر را نیز دیدم.

کوچه های باریک شهر جلب توجه می کرد. اکثر شهرهای این‌منطقه دارای دو بخش قدیم و جدید بودند که من خودم علاقمند به بررسی بخش قدیمی شهر (اسکی شهیر) می باشم.  مسیحیان شهر بر روی کت شان علامت صلیب را داشتند.

پس از بازدید پنج ساعته از این شهر، مسیر را به سمت شهر ماردین (مرکز استان) ادامه دا‌دیم.

*دانشجوی دکتری فلسفه تعلیم و تربیت

ادامه دارد

منبع – فصل نامه تاریخ و پژوهش شماره ۲۸

www.ulkamiz.ir


نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا