گزارش

مارکوپولوی ترکمن

حاج ولی محمد خوجه و سفر به 25 کشور دنیا

پایگاه خبری اولکامیز- آفتاب عمر سال ۱۴۰۰ هجری شمسی ظهرگاه روز شنبه سی ام اسفند ۱۳۹۹ شروع به تابیدن کرد. سالی نو با امید ها ، آرزوها و دغدغه های نو آغاز گردید. بدینسان بهار به جهان سلام داد و زیبای هایش را جلوه گر ساخت. دوستداران  عید باستانی نوروز در جای جای دنیا به ویژه کشور عزیزمان شادمان و مسرور گشتند. در چنین فضای دل انگیزی ، درحالی که هنوز چند ساعتی از سال نو نگذشته بود با  حاج ولی محمد دیداری تازه کردم و پای صحبت هایش نشستم و او را مردی جهان دیده با کوله باری از تجربه ، دانش ، فن و مهارت یافتم .

تولد

در سال ۱۳۲۸ هجری شمسی در خانواده ای مذهبی و متدین در چای بویی گنبد چشم به جهان گشود. محله ای قدیمی که در نزدیکی شهر تاریخی جرجان قرار دارد. پدرش عالم دینی و از روحانیون برجسته منطقه بود. سخن سعدی که ” همه قبیله من عالمان دین بودند ” در مرد ولی محمد خوجه صدق می کرد. در ۷ سالگی به مکتب رفت. دوره ابتدایی را در دبستان سینا خواند . سپس به مدت ۴ الی ۵ سال در حوزه علمیه نعمانیه گنبد تلمذ کرد.

عزیز آباد

به امر پدر برای آموختن علم تجوید و قرائت به روستای عزیز آباد از توابع کلاله عزیمت نمود و نزد استاد القرا آنا محمد قاری عم جزء را آموخت. در آن سالها در عزیزآباد رویداد  عجیبی رخ داد. با حکم مسئول حوزه با هدف مبارزه با بلای خانمانسوز اعتیاد، حدود ۱۵ الی ۱۶ خانه معتادین توسط طلبه ها تخریب شد. معتادان در گوشه حوزه زندانی شدند تا اینکه دولت جلوی این اقدامات را گرفت و حوزه را تعطیل کرد. به این ترتیب ولی محمد که طلبه ای نوجوان بود دوباره به حوزه پدر نقل مکان کرد.

سئوال

کنجکاو و پرسشگر بود. شبی یکی از روحانیون وعظ می داد و می گفت: دنیا روی شاخ گاو قرار دارد هر زمان گاو تکان بخورد زلزله می شود البته این یک باور قدیمی بود. ولی محمد از آخوند سئوال کرد گاو روی چه چیزی قرار دارد؟ استاد با شنیدن این پرسش با خشم و عصبانیت به طلبه نوجوان حمله ور گشت و او را تکفیر کرد. به خاطر این سئوال ساده که در آن زمان پرسشی بزرگ و چالش برانگیز بود از حوزه اخراج گردید.

پدرش ، وی را به مشهد برد. او را کنار حرم امام رضا دخیل بستند. دو سه روز در کنار حرم  بود تا بلکه توبه کند و سپس به گنبد مراجعت نمود. در آن زمان ولی محمد ۱۴ ساله بود. هنگامی که به دیارش برگشت، یکی از روحانیون پرسید: ولی محمد حالا چه می گویی؟ او پاسخ داد من باز آن سئوال را مطرح می کنم. زین سبب تحملش نکردند و از تحصیل در حوزه باز ماند.

کار

پس از آن ولی محمد نوجوان بیکار نشست. ناامید و دلزده نشد.  به تلاش و همتش ادامه داد. چند صباحی در خیابان میهن شاگردی یک مغازه را برعهده گرفت. چم و خم بازار را آموخت بطوریکه بعدها یکی از بازاریان گنبد شد. در آن دوران ۳ سال نیز با خرید یک دستگاه پمپ آب به زراعت پرداخت.

ذهن قوی

اسعدادی والا و ذهنی قوی داشت. این ویژگی در تحصیل خود را نشان داد به طوری که درس  معلمان را زود یاد می گرفت و بعد از یادگیزی برای بازی والیبال به میدان خاکی شهر و محله اش می رفت. به هر حال در کنار علم آموزی ، اهل ورزش نیز بود و به جسم نیز می رسید.

سربازی

سال ۱۳۴۸ فرا رسید و او به سربازی رفت. مدتی در بیرجند خدمت کرد. از بین ۱۳۱ سرباز تنها کسی بود که از نعمت سواد بهره مند بود و این در آن دوران تاریکی امتیازی بزرگ بود. ۶ ماه به عنوان منشی خدمت کرد و سپس به لشکر ۷۷ مشهد انتقال یافت. البته در سربازی نیز از درس و تحصیل غافل نبود. در کنار منشی گری و انبارداری، علوم جدید را هم می آموخت. در فروردین ۱۳۵۰ خدمت نظام وظیفه را به پایان رساند و به شهر و دیار محبوبش بازگشت. در سال ۱۳۵۱ بصورت متفرقه امتحان داد و مدرک سیکل را گرفت و پس از آن در دبیرستان قابوس ثبت نام نمود و  در رشته ریاضی به تحصیل ادامه داد.

حج

ولی محمد که خاستگاه مذهبی داشت. به خواست پدر در سال ۱۳۵۱ به زیارت بیت الله عزیمت نمود. با کاروان صفا آخوند صیادی به اتفاق خلیل صیادی ، آخوند عابدی کر، غفور آخوند و . ..  به حج رفت . جوان بود و پر انرژی. به همین سبب به کمک حجاج ضعیف الحال و یا بیمار می شتافت تا آداب و عبادات حج را به جای آورند. بعد از اینکه از سفر معنوی حج به وطن بازگشت پدرش پرسید هنوز بر آن سئوال هستید؟ او جواب داد بله. تا  کسی پاسخی قانع کننده ندهد من بر آن رای و نظر هستم. در ان لحظه پدرش با نرمی و مهربانی سری تکان داد و گفت فرزندم من دیگر اصرار نمی کنم هر چه خودتان صلاح می دانید عمل کنید.

در دومین حج با همراهی استاد عبدالرحمن آخوند تنگلی طانا به اتفاق مادر و همسرش به دیار وحی مشرف شدند. در سومین سفر به سرزمین حجاز با شیخ نظر آخوند خوجملی همسفر بود و در چهارمی با رامین آخوند قورچایی همراه شد.  یکبار هم مادر عزیزش را با ویلچر به زیارت خانه خدا برد. بار دیگر با حکیم آخوند رحمانی ( قورچایی) به سفر حج رفت. ولی محمد به جای جد بزرگش حاتم ایشان نیز به حج رفت و نائب الزیاره شد. در مجموع ۶ بار به حج رفت که از آن ۲ بار تمتع و  ۴ بار عمره بود.

جده

هم نگاه به دنیا داشت هم آخرت. هر دو برایش مهم بود. دنیا را مزرعه آخرت می دانست به همین سبب به کار و تلاش اهمیتی وافر قائل بود. علاوه بر سفر معنوی حج ، یک بار جهت کار دنیوی به عربستان رفت و در شهر جده با جدیت تمام به همراه یک شرکت آلمانی به مدت ۶ ماه کار کرد و کارخانه لباس دوزی را دایر نمود. به این طریق با زبان عربی نیز کم کم آشنا شد.

زیارت

مردی متدین و معتقد به آداب و مبادی شریعت می باشد، علی الخصوص انس و علاقه خاصی به زیارت قبور امامان ، اولیا ، عارفان ، شاعران ، بزرگان دین، شعر، ادبیات و عرفان داشت به همین سبب با شور و شوق به زیارت اماکن زیارتی مختلف از جمله ترکستان شتافت. بر شهیدان دهلی بابا سنگ قبر گذاشت. به زیارت مزار قورقوت آتا  رفت.به زیارات آرامگاه پیران طریقت در خیوه و بخارا نائل امد. برای زیارت به شام شریف رفت و مادر و همسرش را نیز با خود برد.

سیر و سیاحت

مردی دنیا دیده و جهانگرد است. مصداق واقعی این شعر معوف : ” بسیار سفر باید تا پخته شود / صوفی نشود صافی تا در نکشد جامی  ” به قصد سیر و سیاحت ، تحصیل و تجارت و تحقیق و پژوهش به بیش از ۲۵ کشور جهان سفر کرد و از آن تجربه ها اندوخت. به عنوان مخترع به چین رفت. ماهها در بین اویغورها زیست و با فرهنگ آنها آشنا شد. شجره ترک ها را با سفر به قرقیزستان کامل کرد. مزار چنگیز آیتماتوف نویسنده نامدار را از نزدیک دید. چندین بار در ترکیه اقامت نمود. مسجد سلطان سلیم تا مزار مولانا را از نزدیک نظاره گر شد و . … . ” تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل ”  کتابت شرح سفرهایش خود کتابی جذاب و پربار خواهد شد.

ولی محمد خوجه به قاره سبز و قاره کهن جهان مسافرت کرد. از کشورهای آسیایی ،  ترکمنستان، تاجیکستان، قرقیزستان، قزاقستان، ازبکستان ، پاکستان ، آذربایجان، هندوستان ، مالزی ، افغانستان ، اردن ، امارات ، سوریه ، لبنان و . .  را از نزدیک دید و در بین کشورهای اروپایی به دانمارک، نروژ ، سوئد ، صربستان ، بلغارستان ، ایتالیا ، فرانسه ، هلند ، مجارستان ، انگلستان ، لهستان ، روسیه و . .  رفت. در سوئد ایام ماه رمضان در نمازهای تراویخ امامت نمازگزاران را برعهده داشت . از کشورهای آفریقایی تنها به مصر و بقولی سرزمین فراعنه رفت و دانشگاه الازهر را از نزدیک دید. بیراه نیست که استاد عبدالرحمن آخوند تنگلی طانا فقیه عالیقدر ترکمن، چندی پیش در دیداری که با حاج ولی محمد خوجه داشت او را مارکوپولوی ترکمن نامید. سلیمان آخوند استاد ولی محمد نیز به این نکته ( کثیر السفر بودن وی ) با زبانی دیگر اشاره  کرد و گفت: آت کله .

بورسیه

اواخر سال ۵۲ اقبال به ولی محمد رو نمود و اتفاق علمی جالبی برای ولی محمد رخ داد و آن این بود که توسط وزارت صنایع ایران برای ادامه تحصیل به دانمارک بورسیه شد. دانشجوی جوان ترکمن در منزل نویسنده معروف جهان هانس کریستین آندرسن اقامت گزید. این فرصتی بود تا تجربه ها بیندوزد و نگاهش به جهان پخته تر شود. مهندس جوان در آن کشور غریب ولی توسعه یافته در رشته مهندسی الکترونیک برق تحصیل نمود. در سال ۵۶ موفق به اخذ دوره کارشناسی شد و به ایران بازگشت و به استخدام وزارت صنایع در آمد.

جبهه

در اوایل انقلاب شهریور سال ۱۳۵۸ جنگی ناخواسته و نابرابر بر ایران تحمیل شد. ایرانیان با هر قوم و زبان و مذهب و نژاد به میدان آمدند و جلوی متجاوزگران ایستادند و با جان و مال و علم و توان خود از کشور عزیزشان دفاع و پاسداری نمودند. مهندس خوجه نیز در این دوران برای دفاع از وطن به جبهه ها شتافت و در قسمت برق رسانی خدمت کرد.

اختراع

چند صباحی بعنوان مهندس ناظر کارخانجات تولیدی لباس فعالیت کرد. در زمان جنگ دو اختراع جدید را به نام خود ثبت کرد : پایه ضد هوایی و همچنین در کارخانه پارچه بافی دستگاهی اختراع کرد و جایزه و لوح تقدیر گرفت. لوح تقدیر و جوایز را  به پدرش تقدیم نمود. پدر با دیدن لوح تقدیر شادمان شد و دعای خیر کرد.

توصیه های پدر

در یکی از آن روزهای فراموش نشدنی پدرش خطاب به او گفت: فرزندم ، پیر و فرتوت شدم آفتاب عمرم به لب بام رسیده است انتظار داشتم که در کسوت روحانیت به جامعه خدمت کنی ولی خواست و تقدیر خداوند این نبود، حالا از شما خواسته هایی دارم که برای ادای آنها با جان و دل بکوشید:

کتابخانه ای دایر کنید.

کتاب های قدیمی ترکمنی را جمع آوری کنید.

کتابهایی که یافتید بلافاصله تکثیر کنید.

کتاب های قدیمی فراموش شده را احیاء کنید.

به زیارت جد بزرگوارت حاتم آخوند و عالم بزرگ ترکمن دده قورت بروید.

وفات پدر

عبدی جان آخوند خوجه که عمری در راه دین و تربیت طلاب علوم دینی کوشیده بود سال ۱۳۸۱ آفتاب عمرش غروب کرد و فرزند را تنها گذاشت. با مرگ پدر که برایش به مانند یک استاد و راهنما و مشاور بود ولی محمد عزم خود را جزم کرد تا به وصایایش عمل کند.

زیارت حاتم ایشان

از حسب اتفاق در آن سالها تعدادی از قزاق ها به قزاقستان مهاجرت کردند. یکی از شاگردان پدر که اهل بندرترکمن بود و قارجو بای آخوند نام داشت برای دیدن فرزندش به قزاقستان رفت و زمان برگشت خبرهای تازه ای از حاتم ایشان آورد. چند سال گذشت تا اینکه ولی محمد به دعوت دوستان قزاقش به کشور قزاقستان رفت در شهر آق تاو  به زیارت آرامگاه حاتم ایشان شتافت تا وصیت پدر را به جای آورد. ارزش معنوی صاحب مقبره را معرفی کرد. در جوار مزار ضیافتی برپا کرد صدقه داد و فاتحه ای خواند. تصمیم گرفت تا زندگی نامه حاتم ایشان را به زبان فارسی بنویسد که دومین کتابش بود. کتاب حاتم ایشان مورد استقبال علاقمندان قرار گرفت و حتی به زبان قزاقستان ترجمه شد.

آرامگاه دده قورقوت

ولی محمد تا آن زمان نام دده قورقوت را نشنیده بود. از پدر در این باره سئوال کرد. پدرش گفت دده قورقوت در ادبیات ترک، بی همتا و بی نهایت است. هیچ کس به حد و اندازه دده قورقوت نرسیده و در آینده هم نخواهد رسید.  ولی قبل از دده قورقوت به زیارت جدم حاتم ایشان برو که آرامگاهش در شهر آق تاو قزاقستان است. سال ۲۰۱۱ میلادی برای زیارت مزار دده قورقوت به ترکستان رفت. از وضعیت نامناسب آرامگاه متاثر شد. پدرش گفته بود دده قورقوت شخصیت بزرگی است. مزارش در کنار سیردریا ی یا همان سیحون قرار داشت. قسمتی از بنا را آب در بر گرفته بود. ولی محمد در آرامگاه قورقوت آتا با خبرنگار روسی مصاحبه کرد و مشکلات مزار و انتظارات علاقمندانش را گفت و انتقاد کرد که چرا جنین شخصیت بزرگی این گونه در غربت و بی توجهی قرار گرفته است؟ این وضعیت نامناسب توهین به ترکان محسوب می شود.

کتابخانه عظیم

به توصیه پدرش به جمع آوری و تهیه کتاب های قدیمی پرداخت. هر جا کتابی قدیمی بود به دنبالش می رفت و می خرید تا اینکه در سال ۱۳۹۵ کتابخانه شخصی اش را دایر نمود که در حال حاضر یکی از مراکز مهم نسخ خطی در استان گلستان به شمار می رود. این مرکز در فضای دل انگیز در کناره های رود چهل چای و در محله چای بویی نزدیک مسجد عبدی جان آخوند قرار دارد. محل رجوع محققان، پژوهشگران و عاشقان کتاب می باشد. آثار نفیس ، چاپی و خطی در دل خود نهفته دارد. در بخشی از کتابخانه اشیاء قدیمی دیده می شد. بر دیوارهایش تصاویر برخی از نویسندگان نقش بسته، شجره نامه ترکمن ها در گوشه ای به چشم می آید. نقشه قدیمی ترکستان ، ایران و جهان نیز در بخش دیگر خودنمایی می کرد.

در حال حاضر ۱۳۳ نسخه خطی ( دست نویس ) در این کتابخانه موجود است و بیشتر از ۳۶۰۰ کتاب چاپی دارد. لیست کتاب ها را جهت تسهیل علاقمندان تهیه شده است. کتاب های خطی بیشتر در زمینه دینی و ادبیات ترک است به زبان ترکی جغتایی است. الان بیشتر کتابهایی که مربوط به قزاقستان ، فارایی و زمخشری می باشد را جمع آوری کرده است. بخاطر این کار و از طریق سفارت قزاقستان مورد تشویق قرار گرفت. آرشیو مطبوعات یکی از قسمت های جالب کتابخانه است. یک بخش هم مربوط به کتابهای استاد اسدالله معطوفی موزخ گرگانی و قسمت دیگر کتاب های دکتر ارازمحمد سارلی قرار گرفته است.

همکاری با ترکمنستان

حدود سال ۱۳۹۶ شمسی بود که از طرف کتابخانه ملی ترکمنستان از ولی محمد خوجه درخواست شد تا کتاب هایی که لیست آنها را داده بودند تهیه نماید و به ترکمنستان ارسال نماید. وی نیز موافقت نمود و در این زمینه تلاشهایی انجام داد.

خیابان انقلاب

در آن سالها روزی دوست تهرانی اش به نام سهیل ربیعی که درخیابان انقلاب کتابفروشی داشت به وی خبر داد: خوجه بیا پایتخت ، کتاب های سفارشی شما را پیدا کردم. ولی محمد با شور و شوق از گنبد به تهران رفت و همه کتاب ها را خریداری کرد. وزن کتابها سنگین بود با پول آن زمان دو میلیون و اندی قیمت کتاب ها شده بود. ولی محمد به آقای ربیعی گفت اگر امکان داشته باشد با باربری بفرستید در آن هنگام یک مشتری آمد پرسید آیا کتاب خرید دارید؟ ربیعی کتاب را دید و گفت این دست نویس است او کتاب های دست نویس را برای من جمع  می کرد. آن کتاب را ۳۵ هزار تومان برای من خرید.

کشف یک کتاب

تقدیر الهی بر این رقم خورد که آن مرد مثل خدر الیاس سر برسد و آن کتاب خطی را به او بفروشد. ولی محمد هنوز ارزش فوق العاده کتاب را نمی دانست. آن را به صاحب نظران منطقه نشان داد ولی هیچ یک به اهمیت کتاب پی نبردند تا اینکه به دوست جوان دانشمندش شهروز آق آتابای کپی کتاب را ارسال کرد. شهروز اهمیت کتاب را فهمید. به یاران عالم خود معرفی کرد به کمک دوستانش مخصوصا سما باروتچی به ارزش کتاب پی برد.

تجلیل ها و تقدیرها

کشف کتاب دده قورقوت نقطه عطفی در زندگی ولی محمد به شمار می رفت جایگاه علمی او را در بین ملل ترک ارتقا داد. این شناخت باعث شهرت و معروفیت ولی محمد شد. تجلیل ها مختلفی برگزار شد و لوح تقدیرهای متعددی بخاطر کشف دده قورقوت به او اهدا گردید. کشف دده قورقوت او را متحول ساخت. پس از آن فقط ۱۳ بار به ترکیه دعوت شد. دانشگاه های ترکیه و شهرداری ها مراسم مختلفی برای تقدیر از کاشف دده قورقوت گذاشتند. به او انجمن ترک سوی مدال طلا داد. دانشگاه بای بورت جهت ورودش یک روز را تعطیل رسمی اعلام کرد. دانشگاه سامسونگ و بورسا و استانبول در سه مکان جداگانه مراسم گذاشتند. در قزاقستان نیز بخاطر  کشف کتاب دده قورقوت مورد تشویق قرار گرفت و ۴ بار به قزاقستان دعوت شد و مدال و لوح تقدیر دریافت کرد. مراسم دده قورقووت در ایران به همت خود کاشفش برگزار شد. قرجه طیار نماینده وقت خانم کشمیری مدیر کل ارشاد استان را برای رونمایی کتاب آورد.

نامگذاری

نسخه خطی دده قورقوت که در واقع نسخه سوم در جهان بود با پیشنهاد و اصرار دکتر دیه جی به نسخه ترکمن صحرا نامگذاری شد. هر چند که شهروز آق آتابای پیشنهاد کرده بود نسخه بنام گنبد قابوس نامیده شود. پیشنهاد اول معقولانه تر به نظر می رسید چرا که گنبد جزئی از ترکمن صحراست.

وعظ آزادی

یکی از کتابهایش دیوان دولت محمد به نام وعظ آزادی  است که با همراهی آنا دردی عنصری به چاپ رساند. در واقع اثر دولت محمد آزادی از ترکی جغتایی بازنویسی شده است. مرحوم عیدی وکیلی ویراستاری و ایوب بهزاد تایپ این کتاب را برعهده داشت. استاد عنصری مقدمه پرباری بر این کتاب نوشت.

عیدی وکیلی

عیدی وکیلی شاعر و فعال فرهنگ و ادبیات آق قلایی بود. در کارش صادق و امانتداربود. بدون توقع داشتن همکاری و حمایت میکرد. ویراستار خوبی بود. حیف شد از میان ما رفت . هجرتش به سرای ابدی برای ترکمن صحرا ضایعه بود. خداوند روحش را شاد و درجاتش را بلند بگرداند.

دیگر آثار

حاج ولی محمد خوجه آثار دیگری هم دارد که عبارت است از :

چرخ خیاطی : در مورد طراحی و دوخت و تولید کارخانه لباس دوزی

حاتم ایشان : زندگی نامه خاتم ایشان از علمای بزرگ ترکستان

شاه غربت :  ( این کتاب را در قالب زندگی نامه به فارسی نوشت )

قاون لار : در رابطه هندوانه و خربزه  تحقیق کرد و به همراه دکتر یعقوب رحیمی داشلی برون کتابی نوشت به نام قاون لار بصورت مصور که بی نهایت پر زحمت و گران تمام شد. هر جلد ۵۰۰ الی ۶۰۰ هزار تومان هزینه برداشت.

قره دندان : این کتاب را به فارسی نوشت. قره دندان نام گیاهی است که در کنار رود اترک می روید مردم ترکمن از شیره آن ظروف مورد نیاز خود را می سازند.

چین کشوری است که من دیدم : گزارش سیر  و سیاحت در چین

شاهنامه ترک ها

کتاب حماسی دده قورقوت  در دنیا  سه نسخه دارد : واتیکان شامل ۶ حکایت و ۳ شعر – درسدن آلمان شامل ۱۲ حکایت و ۳ شعر – نسخه ترکمن صحرا  ۱۴ حکایت و ۸ شعر. این کتاب حکایات جالبی دارد. نمونه ای از آن ها ، حکایت جنگ غازان خان با اژدهای هفت سر می باشد که غازان خان پیروز می شود. قدیم ترین کتاب خطی موجود در کتابخانه دده قورقوت است. حکایت سه هزار سال قبل را نقل می کند. دده قورقوت بسان شاهنامه فردوسی است. انسانهایش حقیقی است و داستانهایش افسانه. مخالفت زیادی با کتاب دده قورقوت شد حتی دکتر صدیق نیز در ابتدا مخالفت کرد و سپس پذیرفت. درباره کشف این کتاب در ترکیه با ولی محمد خوجه مصاحبه تلوزیونی به عمل آمد و حتی در باره دده قورقوت فیلم مستند هم ساخته شد. / تمام

لطیف ایزدی – خبرنگار و مدیر مسئول اولکامیز

ترکمن صحرا –  سه شنبه دهم فروردین ۱۴۰۰

www.ulkamiz.ir


نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا