گزارش

گشت و گذار نوروزی / ۱

میهمان سفره پر برکت حاج نورجان آق

پایگاه خبری اولکامیز – لطیف ایزدی : حاج نورجان آق ، سرد و گرم چشیده روزگار. خوش مشرب و اهل گفتمان که به گفته جبار ایری وجودش برای ترکمن صحرا نعمتی است و باید قدرش را دانست. یکی از عادات پسندیده اش این است که گاهی اوقات دوستان اهل قلم خود را به سر سفره دعوت می کند تا با گپ و گفتی داشته باشند.

اولین روز قرن جدید برایم با گشت و گذاری همدلانه آغاز شد. این مرد شریف ما را به اقامتگاه بوم گردی یک از دوستان دل آگاه سیستانی اش در مینودشت دعوت کرد.

روز یکشنبه اول فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۱۱ به وقت رسمی از مبدا کتابفروشی یاختی به مدیریت حاج نورجان آق که یکی از انتشاراتی های قدیمی ترکمن صحراست به مقصد اقامتگاه بومگردی عمو قدرت حرکت کردیم . به همراه دوستانم ، امان محمد خوجملی و  غفور تاقانی میهمان سفره پر خیر و برکت حاج نورجان بودیم.

در هوایی خوش و خرم از گنبد مرکز ترکمن صحرا و به واقع دومین شهر بزرگ استان گلستان به مینودشت سرسبز عزیمت نمودیم. در مسیر راه گپ و گفتی داشتیم از مسائل روز و گذشته ها.

غفور از چرچیل سخنی گفت که در ذهنم ماندگار شد: ” انگلستان نه دوست دائمی دارد و نه دشمن دائمی. انگلستان منافع دائمی دارد. ”

و بعد نتیجه گرفت و افزود: در سیاست همه چیز نسبی است ولی اخلاق نسبی نیست.

از وی که دانش اموخته رشته تاریخ در دانشگاه مدرس تهران بود در باره استادش نامدارش دکتر مهاجرانی سئوال کردم و او نیز در طول مسیر راه از علم و مدیریت و سخنوری و جمال پرستی استاد مشهورش حرفها زد که برایم جذاب و پرنکته بود.

پس از حدود نیم ساعت طی طزیق به شهر کوچک و زیبای مینودشت رسیدیم . حاج نورجان میوه ای خرید. تا بومگردی عمو قدرت ۱۱ کیلومتر راه بود. جاده ای باریک و پر پیچ و خم و کوهستانی داشت. بر فراز کوه رفتیم از سد نرماب گذشتیم که بر روی رود چهل چای ساخته بودند. آب رودخانه کم بود و سد عظیم. به قول غفور این سدها  عامل مرگ رودها شده اند و حیات و طراوت را از آنها زدوده اند.

طبیعت سرسبز در هوایی بهاری هر لحظه جلوه آرایی می کرد و جانمان را سزخوش و چشمانمان را نوازش می داد.

حاج نورجان گفت جذابیت و دلفریبی های طبیعت را ببینید و سپش وصف کنید / گورینگ سونگرا آیدینگ

در بین راه از شکار پزندگان و حیوانات صحبت شد حاج نورجان که ذوق ادبی داشت از قره سیتلی شعری خواند که پیام محیط زیستی داشت :

آوچی دوستیم آتما یاشیل باشلاری / آچ گوز  بولماق  آدمزادا  یاراشماز

هنگامی که به دل جنگل های مینودشت رسیدیم که دیگر انبوهی گذشته را نداشت. بر بالای کوهها  و دامنه ها شخم زده بودند و کشت و زرع به چشم می آمد. ولی باز جنگل شکوه و زیبایی را تقدیم می کرد. حاج نورجان باز چشمه ای ذوق و خلاقیتش را نشان داد و شعری از مختومقلی فراغی زمزمه کرد که بسیار شنیدنی بود :

شکر الحمد لله جانانه گوزوم دوشدی

میخانه ده می ایچدیم مستانا گوزوم دوشدی

ای زلفی ساچی عنبرمحراب کی یوزونگ منبر

ای لعل لبی گوهر عمانه گوزوم دوشدی

ای گوزلری احرامی گل گوزله گیل یارامی

ای کونگلینگ آرامی ایمانه گوزوم دوشدی

ای جادی جرن گوزلی ای شهد شکر سوزلی

ای شمس و قمر یوزلی تابانه گوزوم دوشدی

آرزو ده گزر ایل لر خذمتغا گلر قول لر

تازه آچیلان گل لربوستانا گوزوم دوشدی

هر ساچلاری بیر سنبل گویا کی منم بلبل

ای جنت آرا بیر گل  رضوانه گوزوم دوشدی

بو دردیمه سن درمان کویونگده بولام قربان

مختومقلی دییر ای جان جانانه گوزوم دوشدی

و در ادامه گفت اینجا همان مکان است که به جانانه می پیوندی. به خالق این زیبایی ها. نقاش چیره دست طبیعت.

عمانه را خود  انسان باید در زندگی رقم بزند با دلی صاف و کرداری درست.

باز آن جمله معروفش را بر زبان آورد : ” اتصلوا ” که پیامش وصل و همبستگی و همدلی و همراهی و مهر و محبت بود بقول مولانای جان :

ما برای وصل کردن آمدیم  / نی برای فصل کردن آمدیم

در بین راه توقفی کوتاه کردیم و عکسی . .

درختان را که می دیدم که چه باشکوه در کنار هم ایستاده اند و سر به آسمان ساییده اندو با خود می اندیشیدم که گویی اینها یک اجتماع هستند، کوتاه و بلند، راست و کج ، متنوع و متکثر، زشت و زیبا ، کنار هم همزیستی دارند ، آرام و مسالمت آمیز. از درخت درس بگیریم و به قول سهراب : ”  آب را گل نکنیم. ”

ساعت به ۱۲ ظهر نزدیک است به اقامتگاه بومگردی می رسیم. حاج نورجان ما را معرفی می کند و می گوید اهل قلم هستند و ظریف و اهل پرسش و گفتگو .

اتاق ها چهار در چهار گلی است اندرون را آذین بسته اند و نامهای زیبایی بر انها گذاشته اند : ابریشم، یکتا ، نسترن و . . .

در حیاط گل های زنگارنگ جلوه آرایی می کنند و بهار را فریاد می زنند. در گوشه حیاط بوقلمون نگهداری می کردند.

یکی از خدمه های اقامتگاه که همزبان ما بود نزدمان آمد و خودش را معرفی کرد : من نوه حبیب الله سبحانی هستم از سارجه کور.

حاج نورجان گفت سبحانی مرحوم شاعر بزرگی بود که نامش در تاریخ ماند. اشعار پرشوری دارد در دهه ۶۰ در رادیو گرگان غالبا پخش می شد.

در اتاق نسترن اقامت کردیم . اتاق کمی سرد بود. گاز را روشن کردیم . چای سنتی آوردند. میزبان با دیدن نبات ها با لحن ملایمی گفت : آق نبات دک کپلت یار . زعفران نبات شهدینگی آچیار

به هنگام نوشیدن چای ، امان محمد فرصت را غنیمت شمرده و داستان نازبیکه را به با آب و تاب تمام تعریف کرد.

صحبت ها ادامه می یابد. از هر دری سخنی و از هر خرمنی خوشه ای . کار من خوشه چینی است و ثبت نکات مهم.

امان محمد گفت : شادی و شادمانی هزینه دارد. گوهر شادی به آسانی به دست نمی آید. برای آفریدن آن باید هزینه کنیم . اما غم و افسردگی خود به خود می آید و هیچ هزینه ای ندارد. امام محمد غزالی لهو و لعب را نفی نمی کرد بلکه در دنیا یک ضرورت می دانست. این فقیه بزرگ موسیقی را تایید می کرد.

حاج  نورجان با شنیدن این سخن دو خاطره کوتاه ولی پرمعنا تعریف کرد. اولی از نورجیق آخوند طلابی است که در رکاب عبدالقادر آخوند  داغستانی و عبدالوهاب آخوند فروزش بود. در یکی از جشن ها و عروسی ها محفل موسیقی بر پا بود نورجیق اخوند هم حضور داشت. یکی از متعصبین می خواست مجلس موسیقی را به هم بزند نورجیق آخوند به او اجازه نداد و گفت بگذار باشند. این ساز و دهل شاهدی برای نکاح زوجین است

خاطره دوم – عبدلوهاب آخوند فروزش  ۴ سال در منزل پدربزرگم عطاجیق سکونت داشت. آن موقع رادیو گوش می داد وقتی آهنگ لزگی از رادیو شنیده شد درخانه اش با فرزندان لزگی پای افشانی میکرد و می گفت که باید فرزندانمان شاد باشند بگذار بچه هایمان در خانه خودمان از نظر روحی روانی تخلیه شوند نه بیرون خانه.

امان محمد از پدر بزرگش یاد کرد و گفت : تحصیل کرده بخارا بود انسانیت را بر علم ارجح می دانست و تاکید داشت قبل از عالم شدن ، انسان واقعی باشید. پدر بزرگم همراه با بگمراد ایشان ، خالد بردی آخوند ، آناحاجی ، ملا حسین قلی در بخارا درس خوانده است.

حاج نورجان گفت سالها پیش ضیافتی بود در یکی از روستاهای نزدیک حوزه علمیه تنگلی آخوند  محمد طاعان آخوند جاور در اتاقی نشسته بود وقتی یارجان آخوند آمد گفت بیا یارجان پیش من بنشین. بزرگان اینگونه با هم احترام می گذاشتند. ما هم از انها تبعیت کنیم. ضمنا عکس چند نفره محمد طاغان آخوند جاور و یارمحمد آخوند نظری در زمانی که در حوزه شریک و طلبه بودند در کتابخانه حوزه علمیه قره بلاغ هم اکنون موجود است.

در ادامه نشست به موضوع اصلی رسیدیم حاج نورجان به امان محمد که اخیرا در سایت اولکامیز از یاشولی ها نقد کرده بود درخواست کرد هر سئوال و ابهامی در باره یاشولی ها دارید الان رو در رو مطرح کنید بنده بعنوان کسی که سخنگوی یاشولی ها بودم پاسخگوی شما  خواهم بود.

خوجملی انتقاداتی از جمله عدم داشتن اساسنامه ، سمی نبودن ، عدم شفافیت ، عدم بی طرفی و . .  مطرح کرد و حاج نورجان هم پاسخ داد و گفت با شما در برخی مسائل و موضوعات اختلاف سلیقه دارم ولی شما را رد نمی کنم.

باز از تکه آخوند خاطره ای تعریف کرد : محمد تکه آخوند وقتی می خواستند کتب تشیع در حوزه اهل سنت تدریس شود حرف جالب زد و گفت من مخالف تدریس کتب تشیع نیستم ولی استقبال نمی کنم دلیلش این است که هنوز زمینه فرهگی آماده نیست. شیوه برخورد مهم است . به یاشولی ها ، همین شماها ، اهل فکر و قلم و اندیشه هستید میدان دادید اعتماد کردید انگیزه دادید تا ابن حرکت عظیم ادامه یابد.

مرحوم محمد نور صوفی می گفت با وجود همه تفاوت ها باید به انسانیت آدم ها احترام بگذاریم.

حاج نورجان ادامه داد : در این برهه که دو انتخابات ریاست جمهوری و شورای شهر را در پیش داریم بنده با فعالیت یاشولی ها مخالف نیستم اما بصورت تشکیلاتی موافق نیستم. یاشولی ها خدمت کرده اند و در پرشور شدن میدان انتخابات نقش مهمی داشتند و خواهند داشت همان که حضرت آقا توصیه می کنند.

امان محمد گفت یاشولی ها اساسنامه ندارند و اعضایش ثابت نیست . باید چارچوب مشخص داشته باشد و مهمتر از همه شفاف عمل نمایند.

حاج نورجان در ادامه گفت ما میدان را درست کردیم. به واقع اسب را تیمار کردیم. حال نوبت شماست که بتازید. در واقع  دیگران کاشتند ما خوردیم ما هم بکاریم دیگران بخورند این شعار اصلی یاشولی هاست . در پاسخ به بدخواهان و مخالفان و هتاکان نیز این ضرب المثل پرمعنا ترکمنیرا عرض می کنم ( ایت ایرور کرون گچر گیدر )

علیرغم همه سختی ها و سنگ اندازی ها کاروان به راهش ادامه می دهد. این حرف که یاشولی ها شکست خورده اند را  تایید نمی کنم. شادمهر یکی از دست پررودگان یاشولی هاست. از بیرون نیامده است. همراه و همگام با یاشولی ها بود . این دوره حرکت یاشولی  ها انفرادی است و بصورت تشکیلاتی نخواهد بود. در گذشته قول و قرار و  زد و بندی در بین یاشولی ها نبود. هر چند نقد و کنکاش را حق شما می دانم . ما از کارنامه و عملکردمان دفاع می کنیم و بر مواضع خود استوار هستیم. یاشولی ها شکست نخورده اند بلکه عوامل مختلف آنها را شکست داده اند.

خوجملی در مورد انتخابات ریاست جمهوری گفت الان فضای مطلوبی را شاهد نیستیم. مردم خسته و دلزده هستند. در این وضعیت حتی علی مطهری که نماینده شجاعی بود رای نمی آرود. متاسفانه هر کس رئیس جمهور شد جایگاهش را حفظ نکرد و جایگاه ریاست جمهوری سال به سال تنزل یافت.

گرم صحبت شده بود سر سفره چای و نقل و نبات که خدمه دسر آورد حاج نورجان در این لحظه فضای گفتگو  را عوض کرد و گفت عشق بازی با طعام میوه خوردن است.

میزبان این نشست در ادامه گفت : برای همدیگر نیکی را توصیه کنید. شما اهل قلم هستید. همه چیز را مستقیم نگویید برخی مسائل را پوشیده و کنایی باید گفت . در همه حال جوانب احتیاط را از دست ندهید. چرا که احتیاط شرط عقل است.

خوجملی به اهمیت نقد اشاره کرد و گفت: انتقاد خودش نوعی حمایت است. برخی نقدها را چند بار ویرایش می کنم. با احساسات و هیجانات مطلبی نمی نویسم. دو – سه روز صبر می کنم تا پخته تر شود.

در این هنگام میزبان این نشست شعری از صوفی الله یار ایشان یادآور شد که بسیار پرمعنی بود : ” هر عمل قیلسنگ ، علمینی بیلمگ گره گ ”

وی ادامه داد : شما اهل قلم دوستداران زیادی دارید بر وظایف خود آگاه باشید. خودتان رعایت  کنید هوشیارانه قلم بزنید. مواظب باشید. دوستانتان در نوشته های شما تفکر و تامل می کنند.

باز خاطره ای تعریف کرد و گفت : سال ۱۳۶۳ برای اولین بار پس از انقلاب وقتی گروه موسیقی دولت محمد آزادی را برای اجرا به تهران بردیم برخی به ما انتقاد کردند که شما دارید هنر ترکمنها را می فروشید. ما نقدها را به جان خریدیم . این عزیزان بعدها خودشان گروه زدند.

میزبان دور همی در فراز دیگر از سخنانش اظهار داشت: رابطه رفسنجانی و نیازوف خوب بود . در ترکمنستان عالم هست انتقاد هست ولی فضایی که در ایران است در ترکمنستان نیست فضاها و شرایط فرق می کند. زمانی انتقاد بیشتر می شود که مشکلات اقتصادی بر جامعه غالب شود و مردم گرسنه باشد.

خوجملی گفت : در ترکمنستان آزادی سیاسی نیست ولی  آزادی فرهنگی اجتماعی هست

حاج نورجان یادآور شد گاهی اوقات این تاکتیک یعنی ( یک گام به پیش دو گام به پس ) جوا ب می دهد. یکی از ضعف های ما این است که نتوانستیم ارتباط نزدیک و گرم برقرار کنیم. با محتوای مطالبتان موافقم ولی کمی با ظرافت نوشته شود. ایرادی ندارد که گاهی اوقات مطلبی که می نویسید مشاوره کنید با دوستان اهل فن. آدم همیشه یک مشاور خوب نیاز دارد.

حاج نورجان در مورد درخواست اعدام ها در ترکمن صحرا از طرف نماینده وقت مهندس آنامحمد غراوی گفت : این درخواست در مجلس شورای اسلامی و صحن علنی مجلس درخواست از رهبر کبیر انقلاب امام خمینی رحمت الله علیه بود و الحمدلله نتیجه نیز داد. .

میزبان این نشست تاکید کرد: از ظرفیت ها خوب اسفاده کنیم . انقلاب برای همه ماست. برای انقلاب زحمت ها کشیده شده رنجها دیده شده و جانها تقدیم شده است. سه چیز را مهم برشمرد:  ارتباط –  گفتمان – نگاهداشت آنچه داریم

تاقاتی با اشاره به اهمیت اقتصاد در زندگی گفت : اولویت را در کاراقتصادی و خدماتی قرار دهیم. وی وقتی دعای ترکمنی امان محمد به پایان رسید گفت در گلیداغ  آقای یموتی بود دعای ترکمنی می خواند شنیدنی بود حیف که ثبت و ضبط نکردیم. نکته سومی که جالب بود اینکه از نمایندگی مهمتر جربان سازی است خط دهی به نیروهاست سعی کنیم جریان ساز شویم.

پس از پایان نشست با آقای امیدزاده مدیر اقامتگاه عمو قدرت که از دوستان صمیمی حاج نورجان آق بود گفتگویی کوتاه داشتیم. عمو قدرت که نام اصلی اش قدرت الله امیدزاده است و اهل روستای سارلی در پاسخ به سئوالات اولکامیز در باره اقامتگاهش گفت : سال ۹۵ بومگردی را تاسیس کردیم ۷ تا سوئیت و ۵ تا اتاق داریم. به مسافران خدمات می دهیم. اقامتگاه ما در ۱۱ کیلومتری شرق میودشت قرار دارد بعد از سد نرماب در روستای قلعه چه . درکل ۹ نیرو دارم . در ماه گذشته ۵ تور خارجی داشتم از سوئد و آلمان . گردشگران را  برای اسب سواری به صوفیان می بریم. پلاگلایدر هم داریم. کرونا به ما خیلی آسیب زد به زحمت خودمان را سرپا نگه داشتیم. گلستان جاذبه توریستی دارد بخاطر جنگل ، کوه ، دشت ، دریا و فرهنگ های متنوع . این ها همه جاذبه گردشگری است.

عقربه های ساعت به ۵ عصر نزدیک می  شود. هر رفتی بازگشتی دارد و ما هم با روزی پربار و پرخاطره به گنبد مراجعت می کنیم با دلی خوش و لحظاتی شیرین غافل از اینکه شباهنگام از طریق فضای مجازی از وقوع حادثه ای ناگوار ( ماجرای کودک آزاری در سد گلستان ) مطلع می شنویم که کاممان را تلخ می کند.                                     به امید ایام خوش دیگر / ترکمن صحرا  ، یکشنبه ۸ فروردین ۱۴۰۰

www.ulkamiz.ir


نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا