گزارش

گزارش گل گشت گروه کوهنوردی سونگی داغی کلاله

سونگی داغی آرزوی تن های بی تاب و روح های بی خواب

پایگاه خبری اولکامیز – قمرالدین سیدی: به دیدارت به صد شوقی / چه بی تابم سونگی داغی

شنیدن و با خبر شدن ازخبر پیمایش کوه به سوی دیدار دلداری که دلها را به خود، تابی از آنِ عاشقان راهش ربوده و هر دم رهگذران و ره پویانش را بی قرار نموده و دلدادگان چابک سوارش اسب رویاهایش را در میدان اندیشه به هر سو مستانه مهمیز می دهد چند روزی خواب از دیدگان را ربوده و هر لحظه انگشتان دست را به شمارش روز شماری به هم می ماسد تا دل غوغایی و سودایی خویش را آرام نماید.

لله هاً عرضه این عریضه و نگارش قلم فقط به سیاهه کشاندن اوراق سفید و بیاض دفاتر نیست. عزیران خدای واحد را شاکر و شاهد گیریم که، بنده واپسین لحظات شب دوازدهم اردیبهشت را به صداقت به نگاه صدقتان ترقیم می نمایم که در آن شب به جای خواب ، حالی عجیب مستولی احوالم بود که با ترسیم خیال و رویاهای خیال انگیز سونگی داغی در صفحه ذهنم یک لحظه پلک چشمانم را بر هم ننهادم.

بالاخره علی رغم خستگی و فرسودگی روز قبل، ساعت سه و سی دقیقه سحر زنگ گوشی نواشگر گوش و هوش انتظار
کشیده ی کشیک شبم بود که شخص بی ریا و زحمت کش گروه آقای عطابردی خانی مرا به آمادگی حرکت به دیار و کوه رویاهای موعود فرا خواند و ساعت چهار سحر با خودرو شخصی به سرپرستی مردمیدان عمل آقای آرتق حسین زاده به مقصد قصیده های خیال یعنی سونگی داغی سبک بالانه حرکت نمودیم.

در حال گذر و عبور از جاده خیال انگیز و شاعرانه که بهار با آن همه طبیعت زیبایش با گل های ملوّن و مورّد ما را به استقبال بی نظیر خود به وجد و شور و شعف وا دا داشته و
زمین های زراعی فرش شده به گلهای دیوانه کننده کلزا و خوشه های خرمن آور گندم زاران به تکان خرامان و ناز پُر سودای برگ های زیبای خویش، چون دختران ناهده ی شاهده و به زیور آراسته صحرا دستی به زینت بر ما تکان می دادند آفرین و صد آفرین و هزاران ترحیب و توصیف لایق شما باد ای طبیعت زیبای صحرای ترکمن که هیچ زمان و ابدا دست هنرمندی به ترسیم و نگار ، یارای نقاشی نقش گل آفرین بی نظیر و بی مثال تو را ندارد.

با طی طریق و گذر از میانه کوه ها و دشت ها و جنگل های بهاری که به قول شاعر هر ورقش دفتری از نشان بی چون چرای کردگار و خدای مهربان بود ساعت پنج و ربع صبح به شهر مرزی مراوه تپه که به دیار عارف و شاعر نامی ایران زمین مختوم قلی فراغی مشتهر است رسیدیم و از آنجا نیز با تکمیل بار و بنه نقصان خویش به طرف شهر نسبتا کوچک که به تازگی عنوان شهر کرند را به خود اختصاص داده است حرکت نمودیم.

دیگر با نزدیک شدن به آرامگاه شاعر که اشعارش نوازشگر روح و روان بیدار انسان هاست شمه شاعری دوستان گل کرده هر کدام با تکان دادن سر به خیال مستانه به ترنم اشعار این عارف پرداخته و بدین صورت با عمق روح خود را با گفته ها و سروده های شاعر پیوند می دادند، بالاخره با پیمودن مسافتی ساعت پنج و پنجاه دقیقه با قرائت فاتحه ای به روح بلند فراغی شهیر از کنار آرامگاه ابدی او گذر نموده راه را به مسیر کرند ادامه دادیم و پس طی نمودن مسافتی با اخذ آدرسی از چوپان صحرا که در طبیعت پاک صحرا با استشمام هوای پاک بهترین زندگی صادقانه ی ساده و به دور از قال و مقال را سپری می نمود به سمت سونگی داغی و پاسگاه برون مرزی آق تقه حرکت نموده و راس ساعت هفت صبح در کنار پاسگاه ماشین ها را پارک نموده و با سلام دادن به کوه یادآورخاطره های فراغی با فرمان مربی ورزش مامد قربان ارازی به حرکات ورزشی صبگاهی پرداختیم تا اندام خفته خویش را آماده نماییم.

گروه کوه نوردی سونگی داغی که تجربه ای چندین ساله دارد با صف های مرتب به سوی کوه سونگی داغی خیز برداشته و  با حرکت های نفس گیر سخره های سنگی را که گونه های شقایق های کوهی و لاله وحشی(چیگیلدم)، شوکران، همیشه بهاران، تاغدان، سرو کوهی، و…زینت بخش طبیت زیبای آن است ساعت نه و سی دقیقه به بام بلند آن دست یافته و با آرم و پلاکارت سونگی داغی عکس یادگار گروهی انداختند.

پس از تناول صبحانه سرپرست گروه آقای آرتق حسین زاده ضمن تشکر از رعایت شئونات کوه پیمایی از قمرالدین سیدی خواست که در خصوص سونگی داغی مطالبی ارائه نماید وی سخنان خویش با طرح سوالی اینگونه آغاز نمود: گفت دوستان سونگی داغی چگونه کوهی است؟ آیا حکمت چیست که شاعر پر آوازه ترکمن یک عنوان شعر خود را به این کوه اختصاص داده است؟

چرا فراغی در خصوص کوه بیلی و نیلی کوه قلم خوش خط و خال خویش را بر صفحه سریر حریر گونه اوراق نسائیده است. آری دوستان سونگی داغی در روزگار گذشته بر ایلمان نماد اوج مقاومت بود ، سونگی داغی به نوعی پناه گاه ایل بود ز دست یغماگران روس و.‌.. شاعر قمرالدین سیدی در ادامه عرایض خویش در کنار سونگی داغی به نمایندگی از طرف دوستان، سونگی داغی را خطاب مستطاب قرار داده چنین گفت:

ای سونگی داغی من می دانم که در  سینه سوخته تو چه دردها و حسرت ها نهفته است؟من می دانم که تو به روزگار چه حسرت ها به تن تیمار تنیده ای؟ ای سونگی داغی آن اسرار نهان را بر ما باز گو ‌. بگو از درد و آلام ایلم که تو خوب می دانی. بخوان آن مرقومه نهفته از جراید درد و رنج را که بر سینه سوخته تو سنگینی می کند.

بگو از ظلم ظالمان و خان یغماگر تاریخ ایلت که تو در تنگناهای بسی تنگ یار و یاور نیکانمان بودی. بگو از ضجه و فریاد به استغاثه کودکان و سالخوردگان بی پناه گوک دپه که تو با آن قامت راستینت چو کودک وار گریستی.
بگو از سردار ایلت دئقما سردار بگو که در مخمسه های زمان به فشار، به هر سو نگریسته و چاره کار را جز به شمشیر کهنه اش در چیزی نمی یافت.

بگو ای سونگی داغی من بر فراز قله ات به فتح آن افتخار نمی کنم زیرا که تو با پناه دادن ایلم، قله های بسی را به مردانگی فتح نموده ای. من به تناول غذا و دمی را به سرخوش گذراندن ایام نیامده ام. من آمده ام با تمام وجود به فریاد بی استغاثه ات ، به نای نالان سراسر به درد آغشته ات، به خاطرات خطیر پهلوانانت در کنار تو، از زبان تو و از کلام تو سخنی مستطاب به گوش و جان بسپارم ‌، بگو سونگی داغی، بگو بگو ، باز هم بگو  زیرا که تو تاریخ گویای این مرز و بومی.

در این لحظات که همه دوستان مستغرق و متاثر این سخنان بودند قمرالدین سیدی با قرائت شعری در خصوص سونگی داغی که در سینه این کوه درد کشیده، در این روز سروده بود به سخنان خود خاتمه داد.
اسامی دوستان کوهنورد : ۱- آرتق حسین زاده ۲- محمد قربان ارازی ۳- عطا بردی خانی ۴- عبدالمطلب دلبرده ۵ – محمد امین میر حسنی ۶ – حمید ارازی ۷- ابراهیم دردی زاده ۸ – غفور زارع مرادی ۹ – غفور( هادی) قربانی ۱۰ – قمرالدین سیدی.
سونگی داغی

تۆرکمن ایلینگ غئشئن یازئن
سنده گؤردۆم سونگی داغی
گچن لرینگ آیاق ایزئن
سنده  گؤردۆم سؤنگی داغی

سنده گؤردۆم آت آتاران
سنده گؤردۆم اوُت اوُتاران
بیر الین عارشا یتیرن
سنده گؤردۆم سوُنگی داغی

ایل- گۆنۆنمه پنا  برن
عجیز لره غانات گرن
مئخمانئنا میلس غوران
سنده گؤردۆم سؤنگی داغی

هر آتا بیر آت یملیگی
اؤندریپ دیر بو غوملئغئنگ
أر صئفات لی آلجانگ لئغی
سنده گؤردۆم سونگی داغی

حاسرات چئقار هر دمینگ دن
دوشمان گلمزدی چمینگ دن
غوتولانی سنگ امینگدن
سنده گؤردۆم سوُنگی داغی

دردین بوگۆن، دردینگ گوردیم
شونگ اۆچین غاشئنگا باردئم
بیرلیک اۆچین غوُیان شرطینگ
سنده گؤردۆم سونگی داغی

۱۴۰۳/۲/۱۳- قمرالدین سیدی

www.ulkamiz.ir


نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا