یادداشت

تفاوت سیاست و فرهنگ

پایگاه خبری اولکامیز – امان محمد خوجملی: عرصه ی فکر و اندیشه عرصه ی بسیار گسترده و فراخی است که آن سرش ناپیداست. عرصه های سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی و علمی ودینی ودهها عرصه دیگر از جمله آنهاست. در این عرصه ها هم فعالیتهای فکری ممکن است هم فعالیتهای عملی. بحث ما تنها روی تفاوت کارهای سیاسی و فرهنگی است.

آنچه فعالیت سیاسی را از فعالیتهای فرهنگی جدا می کند روزمرّه گی و تازگی تصمیمها و خبرها و رویدادهای سیاسی است که می تواند به زندگی مردم تاثیر مثبت و منفی زیادی داشته باشد. در واقع این عرصه سیاست و قدرت است که یک ملت را بدبخت یا خوشبخت می کند. اگر در آنجا تصمیم درست و حساب شده گرفته نشود آثار ویرانگر خود را به دیگر عرصه ها هم تسری می دهد.

تصمیمات مقامات و مسئولان سیاسی مشکلات مردم را بیشتر کند به موازات آن سئوالات مردم هم بیشتر می شود. آن موقع یک مرجعی لازم است به این سئوالات مردم جواب دهند. یعنی مردم قضایای رخ داده یا تحلیلِ تحلیل گران یا تفسیرِ مفسران را که از رسانه ها پخش می شود به تنهایی و به صورت مستقیم نمی توانند درک و هضم کنند.

آن موقع مرجعِ مردم یا روزنامه نگاران هستند یا فعالان سیاسی که خبرهای روز و تصمیمات مقامات بلند پایه را برای آنها به صورت ساده و همه فهم تشریح نمایند تا مردم آرامش لازم را به دست آورند. یا مثلاً مردم پولهای خودشان را در کجاها به کار اندازند یا در کجاها سرمایه گزاری کنند.

این تصمیمات هیچکدامشان بلاواسطه و بدون مشورت با آگاهان سیاسی و اقتصادی نمی تواند صورت گیرد. به همین خاطر به این نوع فعالیتها و کارها زود گذر سیاسی گفته می شود. اما معلوم نیست که آثار و عواقب آنها هم موقت و زود گذر باشد. شاید هم زود گذر دانستن اش به خاطر فراموشی آن در ذهنها باشد.

اما فعالیتهای فرهنگی به کارهایی گفته می شود که از زمان فعلی عبور کرده و در تاریخ مانده گار می شوند. کارهایی که پیامبران و امامان و عارفان و روحانیون و شاعرانی مانند مولانا و حافظ و سعدی و فردوسی و مختوم قلی فراغی و کریم قربان نفس و شاعران و رمان نویسان عصر کنونی و سایر بزرگان عرصه های هنری و سینمایی می کنند کارهای ماندگار فرهنگی محسوب می شوند. البته در بطن و متن همین کارهای ماندگار فرهنگی و هنری هم تعریضهای ظریفی به عرصه سیاست وقدرت وجود دارد که نوع نگاه و رویکرد این بزرگان در زمان خود را نشان می دهد. مهمترین کار عرصه دین و فرهنگ و هنر تصحیح اعتقادات و اصلاح رفتار مردم در امور گوناگون است.

اینکه انسان در مقابل دوست و دشمن و رفیق و فامیل و اعضای خانواده خود و فرزندان و دیگران چه رفتاری داشته باشند این بزرگان در آثار ماندگار خود به مردم نشان داده اند. اینکه صبر و مدارا و گذشت و عفو چه تاثیری در زندگی انسانها دارد و چه نتایجی می تواند به بار آورد به وضوح تشریح کرده اند. اینها (سیاست و فرهنگ) لازم و ملزوم یکدیگرند و انسان از هیچکدام اینها بی نیاز نیست. یکی راهنمای امروز شماست آن دیگری راهنمای فردای شماست. هیچکدام اینها نمی توانند جای خالی یکدیگر را پر نمایند. این را نمی شود به خاطر آن فرو کاست. آن را به پای این فدا کرد. چون با نبودن یکی جای خالی آن همیشه احساس خواهد شد. پس معلوم می شود که هیچکدام بدون نیاز بوجود نیامده اند. باید قدر همه را بدانیم.

www.ulkamiz.ir


نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

یک دیدگاه

  1. با توجه به زاویه نگاه به یک موضوع تعاریف ممکن است متفاوت باشد اما آن چیزی که مشخص است فرهنگ شمولیت عام دارد و سیاست را نیز دربر می گیرد.مثلآ گفته می شود فرهنگ سیاسی مردم. و این فرهنگ سیاسی می تواند روی تصمیمات و رویدادهای سیاسی اثر گذار خواهد بود.مردمی که فرهنگ سیاسی دموکرات دارند راضی به اعمال غیر دموکراتیک و دیکتاور مآبانه از طرف سیاستمداران نخواهند بود.(ملکیان در آغاز سخن گفت: هستی در یک تقسیم بندی کلی به طبیعت و فرهنگ تقسیم بندی می شود. طبیعت هر آن چیزی است که پیش از انسان و بر روی کره زمین وجود داشته است. بعد از پیدایش انسان بر روی کره زمین هر چه توسط انسان ها پدید آمده است، پدیده فرهنگی است. تنها یک چیز است که فرهنگی نیست و آن طبیعت است.)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا