یادداشت

دشمنان خلق چه کسانی هستند؟

چرا با سوسیال دموکراسی به مبارزه برمی خیزند؟

پایگاه خبری اولکامیز – نازمحمد یگن محمدی، کارشناس بازرگانی بین الملل : امپریالیزم جهانی تلاش می کند که خود را لیبرال منش ،آزادی خواه و دمکرات جلوه دهد در حالیکه از زمان جنگ جهانی دوم پروژه های توسعه آزمایشگاه ها و زرادخانه های شیمیایی بیولوژیک ضد بشری را با صرف میلیارها دلار به پیش می برد.بدون هیچگونه شک و تردیدی نمونه پاندمی کووید۱۹ فقط جزء کوچکی از نقشه های شوم و امیال شیطانی آنها را به نمایش گذاشته است.

اکثر منابع مالی و ثروت های کره خاکی را در اختیار دارند و شبانه روز در فکر غارت و چپاول هر چه بیشتر ثروت های ملتهای جهان سوم می باشند.با استفاده و بکارگیری نیروهای نخبه و داشتن امکانات و سرمایه گذاری در زمینه‌های گوناگون قصد مکیدن باقیمانده خون میلیاردها انسان کشورهای توسعه نیافته را دارند.

هر گاه خلق های تحت ستم به حق و حقوق خود آگاه و خواهان استیفاء آنها شده و اعتراض نمایند شدیدا سرکوب می شوند.

خصلت سرمایه داری بکارگیری نیروهای انسانی ارزان و مطیع می باشد به همین جهت است تا زحمتکشان واقعی در حلبی آبادها و کپرهای حاشیه شهرها زندگی بکنند و آنها در کاخ های آنچنانی. بهره کشی از گرده کارگران خصلت ذاتی آنها می باشد.با استفاده از پیشرفت های جدید متاورس ، بلاک چین ، هوش مصنوعی و اینترنت ، راه های سهل الوصول تر استثمار را گزینش و پیاده می کنند.

بهره کشی پست مدرن در راه اندازی کودتاها ، منازعات و جنگهای قومی اتنیکی ، مذهبی و توطئه های متنوع فقط بخش اندکی از سیاست های شوم استعماری آنها را تشکیل می دهد (یورش مکتب اصالت فردی به مکتب اصالت جمعی)

برنامه های استثماری بلند مدت، یعنی برای چپاول چهل پنجاه سال آینده ، از امروز دست بکار میشوند و چینش مهره های شطرنج آغاز می گردد.مردم بی خبر از نقشه های پنهانی را آلت دست خود قرار می دهند تا آنجاییکه کارد به استخوان می رسد و فریاد اعتراض خلق ها با تشکیل صفوف متحد رساتر می شود.

بجای رسیدگی به دردها و مشکلات و استرداد سهم واقعی شان، تانک های مسلح را جهت خفه کردن فریادهای حق طلبانه وارد میدان می کنند.

مدعیان خلق کیانند؟ چگونه به سوسیال دموکراسی خصومت می ورزند؟

عملکرد نئولیبرالیسم در جهان مختص حوزه اقتصادی نبوده بلکه برای اعمال سلطه انحصاری و تهاجمات امپریالیستی در حوزه های نظامی، سیاسی اجتماعی فرهنگی نیز برنامه ریزی و اجرا می شود، نظیر تدریس نظریه های نئولیبرالیسم در رشته های اقتصاد دانشگاه ها ، شرکت های چند ملیتی ، کارتل ها و تراست های آنها نیز با غارت منابع مادی و مالی در راستای منفعت طلبی و سود جویی بی حد و حصر امپریالیستی برای به بند کشیدن زحمت کشان و مردم فرو دست کشورهای توسعه نیافته رل مهمی ایفا می کنند.

عملکرد سازمانهای بین المللی نظیر صندوق بین المللی پول IMF  سازمان تجارت جهانی WTO و بانک جهانی WB نیز با سیاست های آنها هماهنگ و همسو می باشند نظیر دادن وام و بدهکار کردن کشورها که نتوانند زیر بار سنگینی باز پرداخت ها قد راست نمایند، باتلاق بدهی خارجی

عملکرد سرمایه داری امپریالیستی با استفاده از اصول نئولیبرالیستی، ورشکست کردن اقتصادهای ملی و وابسته کردن نیازهای مردم جهان به چرخه منافع کلان سرمایه داران می باشد.

چنین وضعی در سیمای اقتصادی جهان موجب شده است تا هر روز ثروت ثروتمندان فزون‌تر و بیشتر و فقر در سایر لایه ها و اقشار اجتماعی نفوذ کرده و افزایش یابد.ثروت انباشته سمت سرمایه و فقر انباشته سمت نیروی کار.

در نئولیبرالیسم، آزادی در مقیاس جهانی با در هم شکستن مرزهای ملی و تأمین آزادی صدور سرمایه و کالا مدنظر است حفظ استقلال و مصالح و منافع هر کشور ایجاب می کند که با توجه به نیازهای خاص اقتصادی یا نوع منابع ملی و امکانات بالقوه اش ، نسبت به طراحی الگوی توسعه ملی خود اقدام و تجارت خارجی اش را هم بر مبنای الگوی توسعه ملی خود سازمان دهد.نئولیبرالیسم برای خود واژگان و زبان ویژه ای دارد و برای دستکاری در افکار عمومی و تحریف واقعیات از ترفندهای لفـظی و عوامفریبی های زبانی هم استفاده می کند.مثلا کاهش دستمزد واقعی کارگران و زحمتکشان از طریق تورم و لغو مقررات حمایت و حفاظت از نیروهای کار جامعه را انعطاف پذیر کردن بازار کار ، گرانی هر روز کالاها و خدمات مورد مصرف عمومی را اصلاح قیمت ها ، واگذاری اموال مشاع و مشترک مردم به سرمایه داران ” خصوصی سازی”

بی قانونی و بی قانونی سازی را مقررات زدائی می نامند، از سندیکاهای سرمایه گذاران به عنوان پارلمان بخش خصوصی نام می برند.

امپریالیستها برای سرکوب و کشتار تهی دستان ، پا برهنگان ، ستمدیدگان و مظلومانی که طالب حق و حقوقشان می باشند از نیروهای سرکوب همپالگی های همسوی نیابتی شان نیز بهره می گیرند.نیروهای سرکوبگر نا آگاه هم که نمی دانند خود متعلق به همان لایه ها و اقشار طبقه تحت سلطه می باشند یعنی مردم بر علیه مردم ، تا آنها راحت به خوشگذرانی و عیش و نوش بپردازند.

این حوادث و وقایع ضد انسانی در صفحات تاریخ دوران معاصر ثبت و ضبط خواهد شد.

تحصیلات عالیه مخصوصا در رشته های ناب و پر درآمد ویژه فرزندان لایه های اقشار طبقه مسلط یکی از شگردهای آنها برای راه انداختن تبلیغات مساعدت و کمک مثلا تصویب کمک چند میلیون دلاری برای واکسن کشورهای آسیایی و یا شانتاژ سیاسی حمایت از جنبش های مردمی کشورهای آفریقایی.جار و جنجال اجرای قوانین حقوق بشری شان گوش فلک را کر می کند در حالیکه خود مسبب اصلی بهره کشی از انسانها و نابودی تدریجی آنها می باشند.تمامی ثروت و منابع جهان را غارت کرده و به سر زمین های خود منتقل می کنند.تلاش می کنند تا با سیم های خاردار و با ایجاد دیواره های بتنی جلوی خیل انبوه مردم گرسنه مهاجر را سد نمایند تا آنها نتوانند بهره و ذره ای از آن را با کار و کوشش نصیب خود نمایند.ارتش بیکاران و درماندگان در پی یافتن حداقل امکانات زندگی با تحمل سرمای طاقت فرسا و با احتمال غرق شدن در دریاها و به مقصد آن کشورها رهسپار می شوند و با یورش و تهاجم گسترده سگهای آموزش دیده آنها روبرو می شوند.این است سیاست سردمداران امپریالیسم.

دشمنان خلق کیانند؟

اولیگارش ها و کلان سرمایه داران، سردمداران و حاکمان طبقه مسلط بر جامعه کشورهای امپریالیستی چرا سوسیال دموکراسی را بر نمی تابند؟

زیرا سیل عظیم خلق های تحت سلطه با سازماندهی تشکل ها و سندیکاها و مبارزات خواهان تنظیم و تصویب قوانین و مقررات هستند تا عدالت در بهره مندی از این امکانات اجرا شود. هر کس که درآمد بالاتری دارد درصد بیشتری به نفع جامعه مالیات بپردازد تا جاییکه در بعضی مواقع درصد مالیات بر درآمد اقشاری از آن طبقه به بالای ۹۰ درصد می رسد.

این است سوسیال دموکراسی یعنی مردم حاکم بر سرنوشت و شیوه‌ی زندگی خود هستند.توزیع ثروت عمومی عادلانه تر بین آحاد مردم.برخورداری کلیه شهروندان از تحصیلات عالیه و کسب مهارتهای لازم ، این یعنی اقتصاد سالم و شکوفا، اقتصادی که در آن عوامل پدیده های ناهنجار اجتماعی به ندرت مشاهده خواهد شد.

اقتصاد شفاف و توسعه یافته اقتصاد شکوفا احزاب جامعه نگر گوناگون ناظر به برنامه ها و عملکرد دولت ها.

و به تبع آن اقتصاد قوی که در رنکینگهای بانک جهانی و صندوق بین المللی پول با داشتن شاخصه های تولید ناخالص ملی و در آمد سرانه ملی بالا در صدر لیست رتبه بندی های کشورهای جهان قرار می گیرند.این اقتصاد ملی فوق العاده برجسته بدلیل داشتن پشتوانه مردمی وسیع و گسترده سبب اقتدار ملی بسیار قوی گردیده و بدینگونه رفاه آسایش و امنیت در جامعه برقرار خواهد گردید.

منبع – ماهنامه ترکمن دیار شماره ۱۶ مهر ۱۴۰۲

www.ulkamiz.ir


نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

‫۳ دیدگاه ها

  1. سلام آقای ایزدی . برای اینکه پایه و اساسی جهت تبادل نظر فراهم شود اول باید معیارها و شاخص ها مشخص گردند در غیر این صورت حاصلی غیر از پرگویی و وراجی به دنبال نخواهد داشت لذا در ابتدا معنی دشمن خلق را با سرچ در گوگل از دیکشنری آبادیس (abadis.ir) عینا برای اطلاع بیشتر شما و… نقل می گردد // اصطلاح دشمن خلق تعریفی سیال از سیاسیون مخالف یا کلاسی از مخالفان گروهی است که از این اصطلاح استفاده می کنند. این اصطلاح نشان دهنده آن است که “دشمنان” مورد نظر در حال اقدام علیه جامعه به عنوان یک کل هستند. این شبیه به مفهوم “دشمن دولت”. می باشد. این اصطلاح در اصل از روم سر چشمه گرفته که به لاتین: hostis publicus خوانده میشد و در انگلیسی معمولاً به عنوان “دشمن عموم” خوانده می شود. این اصطلاح در فرم “دشمن خلق” برای قرن ها در ادبیات استفاده می شد ( دشمن مردم، نمایشی نوشته هنریک ایبسن ۱۸۸۲ ) . در دوران حاضر این شکل اصطلاح عموماً در واژه پردازی شوروی بکار برده شده است. قدمت اصطلاح به دوران روم باستان باز می گردد زمانی که سنا اعلام امپراتور نرون را در ۶۸ قبل از میلاد یک hostis aaron خواند. کلمات ennemi du peuple به طور گسترده ای طول انقلاب فرانسه بکار برده شدند. در ۲۵ دسامبر ۱۷۹۳ روبسپیر اظهار داشت: “دولت انقلابی حمایت ازملت را به همه شهروندان خوب مدیون است؛ برای دشمنان خلق چیزی جز مرگ مدیون نیست”. در اتحاد جماهیر شوروی این اصطلاح به شدت مورد استفاده قرار گرفت ( زبان روسی: враг народаهای “vrag naroda” ) ، که از آن به عنوان اینکه مردم در قدرت هستند استفاده می شد. این اصطلاح توسط ولادیمیر لنین در اوایل پس از به قدرت رسیدن در حکمی در ۲۸ نوامبر ۱۹۱۷ استفاده شد:
    دیگر واژه های مشابه مورد استفاده عبارت بودند از:
    • دشمن کارگران ( враг трудящихся های vrag trudyashchikhsya )
    • دشمن پرولتاریا ( враг пролетариата های vrag proletariata )
    • کلاس های دشمن ( классовый враг های klassovyi vrag ) ،
    به خصوص اصطلاح “دشمن از کارگران” در ماده ۵۸ ( RSFSR قانون مجازات شوروی ) نام برده شده و مقالات مشابهی در دیگر قوانین شوروی موجود است.
    در زمان های مختلف این اصطلاح برای مقاصدی مختلف استفاده شد به طور خاص به تزار نیکلای دوم و خانواده شاهنشاهی، به اشراف، به بورژوازی، به روحانیون، کارآفرینان، صاحبان کسب و کار، به آنارشیست ها، به کولاک ها، به سلطنت طلبان، منشویسم ها، به اسرها، به بودایی ها، به ترتوتسکیم ها، به طرفداران بوخارین، به کهنه بلشویکها، به ارتش و پلیس، به مهاجران، به خرابکاران، به آفات ( вредители های “vrediteli” ) , به “انگل های اجتماعی” ( тунеядцы, “tuneyadtsy” ) ، Kavezhedists ( افرادی که اداره و سرویس KVZhD ( چین و شرق دور راه آهن ) به خصوص جمعیت روسیه از هاربینهای چین ) کسانی که در نظر گرفته بورژوازی ملی ( به ویژه روسیه با اوکراین با ارمنستان با لیتوانیایی با لتونی با استونیایی ناسیونالیست های صهیونیستهای باسماچی ها ) اطلاق شده است. wiki: دشمن خلق /// حال از شما آقای ایزدی سوال می شود که ارتباط این اصطلاح دشمن خلق بیشتر مرسوم در شوروی سابق که بیش از سی و چند سال از متلاشی شدن آن می گذرد با اهداف نشریه دیار ترکمن و کانال اولکامیز بصورت خاص و با جغرافیای ترکمن صحرا بطور عام چیست ؟ انشااله که پاسخ مستدل و به دور از جنجال و غوغاسالاری برای ذهن عوام الناس مثل اینجانب ارائه گردد

    1. سلام انتشار مطالب در مجله ترکمن دیار و یا سایت اولکامیز لزوما برابر با تایید دیدگاه های نویسندگان آنها نیست. این مطالب بیشتر در راستای انعکاس اندیشه های مختلف و تضارب آرا و تبادل افکار متفاوت می باشد.

  2. این مقاله دهه ۵۰ – ۶۰ را تداعی می کند! و جبهه مقابل امپریالیسم یعنی سوسیالیسم و کمونیسم نتوانستند در عمل کارائی خود را نشان دهند و تقریبا از بین رفتند. کشورهای اسکاندیناوی ساختار سوسیال دموکراسی را دارند و در کشورهای سرمایه داری بزرگ غرب غول های رسانه ای سرمایه داری با تبلیغات خود مانع تشکیل رژیم های سوسیال دموکرات می شوند اما چه چیزی در کشورهای جهان سوم مانع تشکیل سوسیال دموکراسی می شود؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا