فاصله هایی از جنس فرسنگ….

پایگاه خبری اولکامیز- احمد ایگدری یکی از همراهان اولکامیز نوشت : سیمون دوبوار در جایی نقل کرده است که من و سارتر در کافه های آلمان در حال خواندن پدیدار شناسی بودیم و صدای پای سربازان هیتلر که در حال رژه رفتن بودند را می شنیدیم اما چنان غرق درخود بودیم که نمی دانستیم فاجعه ی آشویتس در راه است …..
در چند روز اخیر در تحلیل باخت پروسه انتخابات شورای شهر گنبد-شاید بازی از آن جهت لفظ مناسبی باشد که کاندیداهای ترکمن رفتارهای شبه کودکانه بروز داده بودند- نظرات و دیدگاه های دوستان درج شد،انتقاداتی که جان مایه آن در فقدان تشکیلات و ساختارهای مدنی با اساس نامه ی مشخص و شفاف(تشکل یا جمع یاشولیها) و در عدم گذشت و منیت، خودخواهیهای کاندیداهای ترکمن خلاصه میشد.(ائتلاف های صورت گرفته).
منیت هایی که با رنگ و لعاب هایی چون شوق خدمت بدون چشم داشتهای خاصی مطرح میشدند و این در حالی بود که ادعاهای موجود با برداشت های عینی جامعه، کاملآ در تضاد و تعارضی آشکار بود.
فی الواقع قصدی بر تکرار تحلیل های ارائه شده نیست ، لکن بهتر است به موضوع شکست در انتخابات شورای شهر از زاویه دیگری نیز نگریسته شود و آن عدم موقعیت یا قدرت اخلاقی تشکلهایی چون یاشولی ها وافراد منشعب شده ی آنهاست، افرادی که با عملکرد ضعیف و قابل بحث در انتخابات مجلس یازدهم زمینه ی کم اثر کردن دیرینه ترین سنت مدنی -اجتماعی -ترکمنها را فراهم کردند.اقداماتی که عوارض ثانویه ی آن رویش شعب قارچ گونه ائتلافهایی بود که حتی اعضای آن در پشت پرده همسو با اهداف جمعی گروه خود نیز نبودند.
شاید به گزاف نگفته باشیم زمانی معضلات و چند پارگی موجود به وحدت و انسجام ملموس و واقعی میرسند که تشکلهایی چون یاشولی ها اولا: با اصلاح ساختاری در ارکان خود ،ثانیا: با آسیب شناسی در عملکرد گذشته ی خود به ضعف های موجود اعتراف کرده و مسوولیت اجتماعی خود را قبول کنند اما آنچه در دو یادداشت منسوب به افراد این تشکل در چند روز گذشته در سایت اولکامیز درج شد مبین این جمله بود : از قضا سر گنگبین صفرا فزود و روغن بادام خشکی بیشتر کرد، چرا که هر دو با سلب مسوولیت از کارنامه ی عملکردهای خود توپ را به زمین رای دهندگان انداخته اند و علت را در بی احترامی نسل جوان به نسل قدیمی و تخریب و تخدیش چهره ی یاش اولیگری از ناحیه ی مردم دانسته اند …
قصدی بر واکاوی وقایعی چون پیدایش «ابک» از درون جریان یاشولیها و متعاقب آن واقعه ی « توابین» از این گروه که جایگاه این تشکل را بین آحاد مردم به پایین ترین سطح ممکنه رساند ندارم هر چند تحلیل وقایع فوق الذکر با رویکردی انتقادی- اصلاحانه در مظروف چندین مکتوب خواهد گنجید ….
آنچه در بالا آمد اجمالی بود بر عملکرد و انتظارات جامعه از تشکل یاشولیها که ظاهراً در انتخابات شورای شهر کارنامه ی موفقی هم داشتند.
ولی به علت عملکرد مشکوک و منفعت طلبانه ای که برخی از عناصر این تشکل و ایجاد سوئ ظن هایی که از طرف جامعه بر عملکردها ی آنها در انتخابات مجلس یازدهم رفت تشکل یاشولیها عملاً به کمای اجتماعی رفت…
تجربه ی انتخابات شورای شهر ششم گنبد نشان داد که برای جلوگیری از وقایع مشابه که با ادامه روش موجود تکرار آن دور از ذهن نخواهد بود و برای انسجام و اجماع ائتلاف های گوناگونی که در موسم انتخابات با انگیزه ها و داعی های مختلفی که عملاً جملگی شعاری بیش نیستند احیای رکن اجتماعی- مدنی -سنتی ترکمنها امری لازم و ملزوم است.(یاشولی گری)
حال برای برون رفت از معضل ایجاد شده و بازسازی این رکن اجتماعی-مدنی- سنتی چه باید کرد؟
۱- ایجاد تشکلی نو با ساختاری قانونمند که اهداف ، برنامه ها و اعضای تشکیل دهنده ی آن در مجموعه ای شیشه ای و شفاف قابلیت نقد کردن و نقد شدن داشته باشند.
۲- اعضای تشکیل دهنده ی آن فارغ از هر گونه تخصصهای آکادمیک یا غیر آکادمیک وابستگی فکری ،حزبی ، سیاسی یا به عبارتی صریح تر مجیز گوی افراد و اشخاص نباشند.
۴- ایجاد موقعیت اخلاقی یا به تفسیر جامعه شناسان ایجاد قدرت اخلاقی که از همه مهمتر است بدین معنا که با ایجاد شأن اخلاقی در یک تشکل که از مداومت و عملکرد ثابت بر یک روش اخلاقی و نیت های اخلاقی به دست می آید میتوان کیفیتی ایجاد کرد که به قبول یک راهکار خاص و متقاعد کردن دیگران نقش تعیین کننده ای دارد، قدرتی اینچنینی که محرک و کاتالیزور نیروی اجتماعی برای برآوردن یک آرمان و هدف اجتماعی است، قدرتی که میتواند خاص انتخابات شورا شهر یا مجلس نباشد ، و یکی از کارکردهای آن میتواند احیا و بازسازی اعتماد عمومی جامعه باشد .
قدرتی که عمیقاً شکننده است و اگرشهروندان احساس کنند که افراد دخیل در آن در تصمیم گیری ها و مواعظ خویش نیت های غیر اخلاقی دارند ،قدرت اخلاقی آنها را نخواهند پذیرفت و علاوه بر پس زدن این قدرت به محکوم کردن آن خواهند پرداخت…..
این گوی و این میدان …..
بسم الله …….
www.ulkamiz.ir