یادداشت

نسبت فقر با فساد و سرقت و ناامنی

پایگاه خبری اولکامیز – امان محمد خوجملی : افزایش سرقت با فقر و فلاکت چه نسبتی می تواند داشته باشد؟ قطعاً افزایش سرقت و فقر و فلاکت و خراب شدن اوضاع اقتصادی و بیکاری جوانان نسبتش با مفاهیم فوق مستقیم و همراستاست. هر چه میزان فقر و نداری بیشتر باشد مشکلات اجتماعی مانند سرقت و قتل و جنایت و اعتیاد و فساد و فحشا و تن فروشی و… هم بیشتر می شود.

اما این تنها عامل نیست. عوامل دیگری مانند تعلیم و تربیت و محیط نامناسب اجتماعی وآلودگیهای زیست محیطی و حتی منش و نگرش و نگاه فردی افراد به مسائل مختلف نیز در میزان افزایش مشکلات اجتماعی دخالت دارند.

اما در ایران بیشترین عامل این نابسامانیهای اقتصادی و اجتماعی ریشه در تصمیمهای کلان سیاسی دارد که هنوز اولیای حکومت قصد ندارند در آنها بازنگری نمایند. تا در این سیاستها و رویکردها و نگرشها تغییری محسوس حاصل نشود این مشکلات سال بسال بیشتر خواهد شد کما اینکه شده است. اما باید قبول کرد همه افراد فقیر دست به سرقت و ناامنی نمی زنند. همه افراد فقیر و مستمند خلافکار نیستند. همه نیازمندان به این آسانی دست به سوی کسی دراز نمی کنند.

در همین روستای خودم فقیرترین و گرسنه ترین افراد بودند فقط یک تکه نان از مردم می گرفتند با همان نان خالی شب را به صبح می رساندند. اینها همه خانوادگی معتاد مواد مخدر بودند. هم کار می کردند و هم گدایی ولی دست به دزدی نمی زدند در نهایت همه آنها با گرسنگی و نداری و دست تنگی از دنیا رفتند.

در همین روستا صدها نفر معتاد مواد مخدر وجود دارند همه با کار و زحمت ونان حلال زندگی می کنند. گفته می شود تنها دو نفر متهم به دزدی هستند. وقتی از یکی از یاشولیها سئوال کردم چرا اینها دزدی می کنند؟

او در جوابم گفت: دزدی اینها ربطی به اعتیادشان ندارد اینها هم پدرشان دزد بودند هم پدر بزرگشان. دزدی از پدرو پدربزرگشان به ارث رسیده است. اما بلا فاصله تاکید کرد و گفت فقط یکی از پسرهایش دزدی می کند و بقیه سالم هستند. او یک مثال دیگر هم زد و گفت: در فلان روستا فلانی را می شناسی که دزدی می کند؟

گفتم: آره شنیدم. گفت: او هم پدرش و هم پدر بزرگش آدم بسیار محترم وسالم و خوبی بودند و هستند ولی پسرشان این کاره است. پس گفتم: سرقت را خیلی نمی شود به ارث و وراثت و ژن و ژنتیک وصل کرد.

همچنان کسانیکه دست به اختلاسهای کلان زدند یا به زندان افتادند یا به خارج فرار کردند آدمهای فقیری نبودند. فقط حرص مال و جمع دآوری ثروت در وجودشان شعله ور بود. پس برای حلاجی این قضیه باید پای تربیتهای خانوادگی و نحوه آموزش در مدارس و دانشگاهها و حوزه های علمیه را به میان کشید.

هرچه تربیت و آموزش فرهنگی در نهادهای فوق قویتر واز لحاظ علمی قابل قبولتر باشد احتمال اینکه افراد سالمتر و اخلاقیتر بار بیایند بیشتر است. سخنرانیهای روحانیون و شخصیتهای فرهنگی ومردمی وغیر حکومتی و پاکدست و مستقل برای سلامتی اجتماع از انحرافات مهم است. عدم آلودگی عرصه سیاست از فساد مهم است.

متاسفانه در ایران حکومت به فساد خودیها زیاد حساس نیست. افشای آن توسط رسانه ها منجر به برکناری و محاکمه همه آنها نمی شود. یا نحوه حبس و زندانی کشیدن آنها مثل دیگران نیست. مصداق و موارد برای مثال زدن زیاد است. همین تبعیضها فرهنگ عمومی را خراب و اعتماد مردم را کاهش می دهد.

قوه ی قضائیه مستقل در کنار رسانه های آزاد و نهادهای مدنی و احزاب قدرتمند بسیار مهم است که در ایران متاسفانه در این زمینه ها سُستیهای فراوانی دیده می شود. ما برای سالم ماندن افراد و جامعه از انواع فساد و سرقت و ناامنی به آموزشهای دائمی و مستمر توسط شخصیهای پر نفوذ و نهادهای قابل اعتماد نیاز داریم. (فرهنگ سازی). نهادهای بازدارنده مانند نیروهای انتظامی با امکانات و تجهیزات مناسب در مرحله بعد بسیار مهم است.

تصویب قانون مناسب و جامع و اجرای دقیق آن مهم و بسیار کارساز است. اما اولویت با فرهنگ سازی و باوراندن مردم و تداوم همیشگی آن است. نهاد دین و اعتقادات مذهبی به صورت مستدل و مُقنع و بدون تحکم و زورگویی و داوطلبانه آموزش داده شود می تواند به کاهش فساد و تصحیح اعتقادات مردم کمک کند.

بنابراین می توانیم نتیجه گیری کنیم که هم عامل فساد و سرقت و ناامنی تک علتی نیست و هم راههای سالم سازی جامعه تنها یک راه نیست. راههای زیادی برای نیل به اهداف خوب وجود دارد باید همه آنها را شناسایی و مورد مداقه قرار داد. تا جامعه از اهریمن فساد و سرقت و ناامنی درامان بماند. / فردای آزاد

www.ulkamiz.ir


نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا