گفتگو با استاد عنصری ( بخش ۲ ) / ذهن تاریخی انسان ترکمن به میزان زیاد شفاهی است
پایگاه خبری اولکامیز – در نیمه های بهمن ماه سال جاری گفتگویی تفصیلی با استاد آنا دردی عنصری مورخ صاحب نظر و نویسنده صاحب سبک ترکمن صحرا انجام دادیم که اولین بخش آن از سمع و نظرتان گذشت و با اسقبال علاقمندان فرهنگدوست همراه گردید. اینک دومین بخش از این مصاحبه پرنکته و پربار را در ذیل می خوانید :
*ب – فعالیت ها
استاد عنصری بفرمایید که تلاش مستمر و مداوم شما در عرصههای مختلف ادبی فرهنگی پژوهشی چه نتایج و دستاوردی برایتان داشته است؟
– تمرکز مطالعاتی من در سه حوزهی زبانشناسی، ادبیات و تاریخ ترکمن است. تاریخ ایران اسلامی ، رشته تحصیلی من در مقاطع لیسانس و فوق لیسانس است.لذا مطالعه وپژوهش من بر مسائل ترکشناسی در قرون میانه متمرکز است.به عنوان مثال پایاننامه کارشناسی ارشد من با عنوان < بررسی تطبیقی اۇغوزنامهها > بود.
من در این تحقیق لاجرم به اۇغوزخان و جایگاه اسطورهای وی نیز پرداختم. در این ارتباط وارد مطالعات اسطورهشناسی شدم. دستاورد این سفر اسطورهای در جهان ترک افزون بر طرح مباحث و دیدگاههای جدید در موضوع شخصیت اۇغوزخان که در پایاننامهام مذکور است، تدوین مقالهای با عنوان < سگ در اساطیر اۇغوزی > بود که البته هنوز چاپ نکردهام.از اسطوره اۇغوزخان به جهان پُر رمز و رازِ کهنالگوها وارد شدم.
در این زمینه با دیدگاههای گوستاو یونگ، جیمز فریزر، جوزف کمپبل و در ادامه با کهنالگوی پیر خردمند آشنا شدم. دستاورد این سفرِ کهن الگویی نیز مقالهام با عنوان < نقد کهنالگویی پیرِ خردمند در دستان یوسف – احمد > بود. این مقالهام در حقیقت کاربست نظریهی < کهنالگوی پیر خردمند > در نمونهی دستان یوسف- احمد در ادبیات کلاسیک ترکمنی بود. با کنکاش در موتیف پیر خردمند در فرهنگ ترکمنی به عنصر کهنالگویی < ایشان > و جایگاه آن در فرهنگ عامهی ترکمن رسیدم.
نتیجه اینکه ; کهنالگوی پیر خردمند از عناصر پایدارِ روانشناسی مردم ترکمن است که یکی از جلوههای مادی آن در حیات اجتماعی مردم ترکمن در شکل شخصیت < ایشان > و < اولاد > نمود پیدا میکند. پروندهی ( ایشانهای ترکمن ) که در شماره ۱۱ ( پاییز ۱۳۹۹ ) فصلنامه ترکمننامه مفتوح کردم در حقیقت بخشی از رهآورد این سفر مطالعاتی در زمینهی موضوعیِ کهنالگوی پیر خردمند و یافتن مصادیق عینی آن در فرهنگ و ادبیات ترکمن بود. این که در بالا در تعریف زندگی گفتم < زندگی یعنی صیرورت مدام > منظورم چنین روندی است.
* فعالیت در زمینهی زبانشناسی ترکمنی
من مطالعات زبانشناسی همگانی را در ارتباط با علاقمندیام به زبان ترکمنی آغاز کردم.آنهم در سطح کلیات و نه به صورت تخصصی.در مطالعهی متون ادبیات کلاسیک ترکمنی مشاهده میکنیم که در کتابت کلمات ترکمنی هیچگونه قاعدهی منسجم و مدونی که بتواند پاسخگوی نیاز ذاتی زبان ترکمنی در نگارش کلمات باشد وجود ندارد. شما هر متن کلاسیک ترکمنی را که نگاه کنید املای کلمات به روشهای گوناگون نوشته شده است.این نابسامانی نوشتاری ، یک معضل بنیادی در آموزش زبان ترکمنی ایجاد میکرد.
از همان ابتدای اتقلاب نیز با درک این مسأله و ضرورت یافتن راهحل برای آن ، ما در جمعِ دوستان نسبت به تنظیم نشانههای نوشتاری بر روی بعض حروف الفبای عربی – فارسی اقدام کردیم. این روند < منطبق سازی الفبای عربی – فارسی با مختصات آوایی زبان ترکمنی در نوشتار متن > در یک فرایند چندین دههای به سرانجام رسید.و محصول آن < رسمالخط مصوب ترکمنهای ایران با گرافیک عربی – فارسی > است.
عنایت داشته باشید که مسألهی مبرم و ضروری ، تنظیم و تدوین قواعد نوشتار صحیح ترکمنی بود که به کمک بعض نشانههای قراردادی مورد توافق اکثریت کارشناسان قرار گرفت .حال ، اینکه این نشانههای قراردادی هرچه باشد هیچ تعصبی نباید داشته باشیم. در پایان به یک نکتهی اساسی نیز که مختص پژوهشگران است اشاره کنم که; اشراف به کلیات زبانشناسی بخصوص در زمینهی ریشهشناسی واژهها به پژوهشگر متون ترکی کمک میکند در مواردی مسائل را دقیقتر و علمیتر بررسی کند.
* مهمترین ویژگی و تمایز فرهنگ ترکمنی با دیگر فرهنگها در چیست؟
— فرهنگ ترکمنی جزئی از مجموعهی فرهنگ بشری است. جوهرهی فرهنگ بشری واحد است. اما جلوهی بیرونی و مادی این فرهنگ در میان ملل و اقوام مختلف رنگ و صبغهی ملی و قومی ِ مختص جامعهی خود را میگیرد.این صبغه را هم شرائط زندگی مادی آن جامعه تعیین میکند.فرهنگ کلاسیک ترکمنی بر زمینهی شرائط مادی زیست شبانی – نیمه فئودالی شکل گرفته است.لذا محصولات فرهنگی آن نیز متأثر از این زیرساخت اجتماعی است.
شما توجه کنید که در زبان ترکمنی در حوزهی نامگذاری حیوانات بخصوص چارپایان اهلی که رابطهی مستقیم با زیست مادی جامعه ترکمن دارند بسیار غنی است. برای < شتر > در هر مرحلهی < سنی > و مرتبط با < جنس > و نوع < کاربری > آن نامی ویژه ساخته شده است. این شیوهی نامگذاری شامل خانوادهی گوسفند و اسب و…نیز میشود.موقعیت اسب نیز در فرهنگ عامهی ترکمن نشأت گرفته از شرائط زیست مادی جامعه ترکمن است.حال آنکه ما مثلا در زبان فارسی این ویژگی زبانی و فرهنگی را شاهد نیستیم.چرا که جامعهی فارسی زبان ایرانی مرحلهی زیست شبانی را قرنها پیش پُشت سر گذراندهاند.یکی دیگر از ویژگیهای فرهنگ ترکمنی < تعلیمی > بودن آن است. تعلیمی بودن ادبیات ترکمنی نیز ریشه در زیست عشیرتی ترکمن دارد.البته ویژگی تعلیمی در ادبیات فارسی نیز مشاهده میشود ولی به انداره حجم و گستردگی این مقوله در فرهنگ ترکمنی نیست.
* در زمینه علمی – پژوهشی توضیح دهید تاکنون چه کردهاید ؟
— ببینید در حال حاضر در میان ترکمنهای ایران زیادن افرادی که مشتاق نوشتن در زمینه های نحقیقی با موضوع تاریخ و فرهنگ ترکمنی هستند.بیشترینهی این افراد در کار خود صداقت دارند و دوست دارند در حوزه تاریخ و فرهنگ ترکمن کار مفیدی ارائه دهند و به گسترش آن کمک کنند.ولی در حوزه پژوهش صِرف داشتن حسننیت کفایت نمیکند.یک پژوهشگر باید دستکم به < روش تحقیق > و اصول آن آگاهی داشته باشد.
متأسفانه در دوره لیسانس سیستم آموزشی جندان به این امر توجه ندارد. ولی در دوره تحصیلات تکمیلی ، دانشجو مؤظف به نوستن مقاله و گذراندن درس روش تحقیق علمی است.بنابراین یکی از ضعفهای اساسی دوستان فعال در حوزه تاریخ و فرهنگ ترکمن همین ضعف و آگاهی نداشتن از اصول و روش تحقیق علمی و نگارش اصولمند مقالات پژوهشی استاین یک.دوم اینکه لازمهی هر پژوهشی از جمله پژوهش تاریخی بری بودن از تعصب و جانبداری های می و قومی و عقیدتی و…. است .
من در تمامی نوشتارها و گفتارهایم تلاش داشتهام به دوستان علاقمند به پژوهش ، این دو نکته را همیشه یادآور شوم. اگر پژوهش تاریخی وظیفهاش < بازسازی منطبق با واقع رخدادهای گذشته > باشد بنابراین اجرای صحیح این وظیفه دستکم نیازمند رعایت دو نکته مذکور در فوق است: ۱ – کاربست اصول روش تحقیق تاریخی ۲ – اجتناب از تعصبات و جانبداریهای عقیدتی و قومی.
ج . آثار و نوشتهها
* استاد بفرمایید که اساسا چرا مینویسید؟ هدف غایی و متعالی شما از نویسندگی چیست؟
بهنظرم میرسد که نوشتن میتواند یک امر غریزی باشد. عمو و پدرم هر دو ذوق شعر داشتند. پدرم دفتر شعر داشت. وی خطی خوش داشت. در جوانی در کۆمۆش دپه به اتفاق چند نفر دیگر از دوستانش آثار ادبی کلاسیک ترکمنی را نسخه برداری میکردهاند.من خودم نیز تحت تأثیر پدر ، ابتدا شعر ترکمنی میسرودم. اولین شعرم را نیز در وصف مختومقلی در سال ۱۳۴۸ در رادیو گرگان خواندم و چند قطعه شعر در ماههای بعد.
در همان سال نیز داستان کوتاه من در مجله سپید و سیاه چاپ شد که مضمونی بومی داشت. ولی به تدریج در ارتباط با رشد فکریام نوشتن و تحقیق را آغاز کردم.این در نتیجه هدفگذاری اولیهام بود که مصمم بودم در حوزه تاریخ و فرهنگ ترکمن عملی کنم. ابن را هم اضافه کنم که یک پژوهشگر هر چه بیشتر مطالعه کند بیشتر به نوشتن تمایل پیدا میکند. هر چه هم بیشتر بنویسد بیشتر به مطالعه کردن نیاز پیدا میکند. این فرایندی است که تا حدودی جبری بوده خارج از ارادهی فردی است. چرا که هر دو فرایند مطالعه و نوشتن ، ایدههای جدیدی در ذهن آدمی خلق میکند. تمرکز روی این ایدهها به آفرینش اندیشه و طرح و برنامه میانجامد. و این سلسله همچنان تداوم مییابد.گفتم که : زندگی صیرورت مدام است!
* چرا از آثار چاپی نویسندگان ترکمن آن طور که باید و شاید استقبال نمیشود ؟
— امر عدم اقبال به کتاب یک حقیقت است که تنها مختص جامعهی ترکمن نیست. این در سطح کشور معضلی ملی است که در حوزهی فرهنگ تبدیل به فاجعه شده است. کتاب یعنی آگاهی. وقتی کتاب خوانده نمیشود به معنی کمبود و فقدان آگاهی است. نبود آگاهی نیز تأثیرات زیانبار خود را در تمامی شئون زندگی بهجا میگذارد. اما اینکه چرا فرهنگ کتابخوانی ضعیف است به عوامل زیادی بستگی دارد.
معروف است که میگویند : ایرانیان مردمی شفاهیاند. شفاهی بودن به این معنی که به کتابخوانی عادت نکردهاند.در اینباره من فعلا نظری ندارم اما معتقدم که این قول در خصوص جامعهی ترکمن بیشتر مصداق دارد و اتفاقا ترکمنها عموما ذهنی شفاهی دارند. اساسا همهی جوامع با پیشینهی عشیرتی – نیمه فئودالی ذهنی شفاهی دارند. در اینگونه جوامع کتابت پیشینهی چندانی ندارد. ولی تا بخواهی ذهن مردم از محفوظات شفاهی انباشته است. افسانه، اسطوره، روایت، قصه، تاریخ ، شعر ، تصنیف، داستان ترانه، آهنگ، سوزندوزی، قالیبافی و خلاصه همهی محصولات ادبی و هنری خصلت شفاهی دارند. خلاصه کنم در یک کلام : ذهن تاریخی انسان ترکمن به میزان زیادی شفاهی است و تحت تأثیر این خصلت تاریخی هنوز هم چندان علقهای به مکتوبات ندارد.
* تاکنون چه آثاری در موضوعات مختلف به صورت مکتوب نوشتهاید؟ به تفکیک موضوع اعلام کنید ؟
— نوشتههای من دو دستهاند: ۱ – کتابها. ۲ - مقالات
الف : کتابهای چاپی :
۱ – تاریخ : اۇغوزها ( ترکمنها ). شجره تراکمه
۲ – ادبیات کلاسیک : منتخب اشعار مختومقلی به سه زبان ترکمنی.فارسی.انگلیسی.
مثنوی وعظ آزاد.
۳ – زبانشناسی : زبان و ادبیات ترکمنی
۴ – رُمان : افسانه آیپی
که جمعا شش عنوان کتاب چاپی است.
ب : مقالات :
مقالات متعدد با موضوعات تاریخی، ادبی که در نشریات کشوری، استانی و محلی چاپ شده است. امیدوارم در آینده فرصتی دست دهد و متن پایاننامهام را که از نظر خودم اثری بدیع و منحصر بفرد است بتوانم در قالب کتاب چاپ و منتشر کنم.
در حال حاضر نیز روی دو موضوع کار میکنم. ترجمه و تحلیل ضربالمثلهای ترکمنی به فارسی کاری است که با دوست دانشمندم آنادردی کریمی مشترکا شروع کردهایم. روایات اسطورهای ترکمنی نیز موضوع دومی است که امیدوارم از عهدهی انجام آن برآیم.
* در عرصهی انجمن ها و تشکلهای فرهنگی – ادبی – علمی چه فعالیت و تلاشهایی داشتهاید؟
— همکاری من با مراکز فرهنگی – ادبی استان در اشکال زیر بوده است:
۱ – سخنرانیهای علمی با موضوعات تاریخ و ادبیات در نشستهای برنامهریزی شده.
۲ – تشکیل کلاسهای خوانش متون کلاسی ادبیات ترکمن.مانند: مختومقلی. گؤراۇغلئ.لیلی و مجنون. زندگی و آفرینش شعری ذلیلی و….به عنوان مدرس.
۳ – همکاری با مرکز فرهنگی میرداماد گرگان به عنوان < عضو گروه مؤلفین دانشنامه گلستان>
۴ – تنظیم کتابچههایی با موضوعات تاریخی ادبی. این کتابچهها توسط مراکز فرهنگی به صورت نشر داخلی تکثیر میشد:
– برآمدن سلجوقیان.نشر داخلی جمعیت کلاله
– جمع بندی مصوبات دو سمینار زبان و رسم الخط ترکمنی ( کلاله و بندرترکمن ) نشر داخلی جمعیت کلاله.
– گفتار در قومنگاری ترکمن.نشر جمعیت کلاله
– جمع بندی مصوبات نشست تخصصی رسم الخط ترکمنی.نشر انجمن میراث گنبد
– زندگی و آفرینش شعری سیدناظار سیدی. نشر بنیاد مختومقلی
– زندگی و آفرینش شعری عبدالله شابنده. نشر بنیاد محتومقلی
– زندگی و آفرینش شعری غایئبناظار غایئبی. نشر بنیاد مختومقلی
این گفتگو ادامه دارد
www.ulkamiz.ir
آقای عنصری با سلام و عرض خسته نباشید! آیا فقر واژه ها مثلا در رابطه با نامگذاری حیوانات در زبان فارسی به معنی آن آنست که آنها بقول شما: “جامعهی فارسی زبان ایرانی مرحلهی زیست شبانی را قرنها پیش پُشت سر گذراندهاند”- می باشد، پس چرا در فارسی هم اکنون این همه فعل “خوردن” و “زدن” و “کردن” برای دهها چیز استفاده می کنند. شانه (شانه مو- شانه تخم مرغ- شانه جاده- شانه بدن و…)، شیر(آب، حیوان، شیر خوردن) پس با این توصیف شما تورکمنها هنوز هم در مرحله اقتصاد شبانی و قبیله ای بسر می برند و از مدرنیت چیزی نگرفتن!!!
نکته دوم: فرمودید یک محقق تاریخ باید: ” بری بودن از تعصب و جانبداری های ملی و قومی و عقیدتی و..” (عین جمله تان)– این مسئله در یک جامعه دمکراتیک و در یک محیط آکادمیک قابل تصور است ولی در شرایطی که ما فعلا در آن برای یافتن حقایق تاریخی آنهم از لابلای تعصبات شوونیستی بجا مانده از نگاشتگان فاتح- چاره ای جز اتکا به غرور ملی نداریم.. مثلا وقتی درباره جنبش جمهوریخواهی عثمان آخون علیه جنایات رضاشاه تحقیق می کنیم آیا می توانیم هر دو طرف را بطور متساوی در کفه ترازو قرار بدیم؟… پس غرور ملی و تعصب ما برای پرشکوه نشان دادن دلیرمردانمان چه میشود؟
سوم- در مورد نوشته هایتان…تاریخ : اۇغوزها ( ترکمنها ). شجره تراکمه— آیا کتاب اوغوزها (تورکمن ها) کار مرحوم فاروق سومر نیست که شما آنرا بفارسی برگرداندید. شجره تراکمه هم که ۳۰۰ سال پیش برطبق روایات یاشولی های تورکمن، خان خیوه ابوالغازی آنرا به تحریر در آورد.
و اما در مورد ترجمه فارسی رمان “آیپی” بقلم آقمحمد ولساپاروف باید گفت -گرچه قبلا هم چندین بار تذکر دادم- این رمان چیزی بجز تحقیر تورکمن های حاشیه خزر نیست– ترجمه اش نکنید– گوش ندادید– حالا دوباره مقدمه کتاب را که بفارسی برگرداندید بخوانید نوشته زبان تورکمنی پابپای زبان فارسی رشد کرده است” آیا با این نوشته تان موافقید… در ثانی تورکمنهای حاشیه خزر هیچوقت اسم دختراشان را که آی پری باشد (در آخر کتاب اشاره کرده که آیپی یعنی آی پری) همانند پلتک ها آیپی نمی گن… فقط در دیگر نقاط تورکمنستان اسامی مثل بککی- گککی- غننا…رایج است. آیپی چیزی تحقیر اسم زیبای آی پری نیست.