ادبیات

درنگی بر یادداشت دکتر اسماعیل تقی زاده

پایگاه خبری اولکامیز – سلام و احترام جناب دکتر اسماعیل تقی زاده.

مطالب مطرح در سخنرانی شما ، نقد یکی از آقایان و پاسخ بعدی را درباره ابعاد مختلف شخصیت حضرت مختومقلی ایشان مطالعه و بررسی شد . قبل از ورود در بحث یاداوری می نماید که عده ای در ترکمن صحرا ، مختومقلی را شاعر عرفانی می دانند و بعضی دیگر مثل ان فرد مدعی ، ایشان را فقط شاعر تک بعدی ترکمن می دانند که این داستان هنوز هم ادامه دارد

مختومقلی شاعر و عارف بزرگی بود و در این هیچ شکی نیست. فردوسی را در نظر بگیرید در زمانی که فارسی رو به نابودی میرفت ، به داد این زبان رسید و اگه فردوسی نبود الان زبان ایرانی ها عربی بود. در ایران هم در زمانی که حتی کتب معتبر علمی هم به عربی نوشته میشد فردوسی آستین همت بالا زد و فارسی رو از خطر نابودی رهاند. و به قول خودش:
بسی رنج بردم در این سال سی
عجم زنده کردم بدین پارسی
که عمر و زندگیش را در این راه داد ولی فارسی رو نجات داد.

چگونه است که برای شناخت مختومقلی حتی غیرترکمن ها مطالعه وتحقیق می کنند و درژرفای اشعار او غرق می شوند و او را شکسپیر دوم ، فردوسی دوم و جام جهان نما می نامند ؛ ولی یک ترکمن زبان نمی خواهددرمیان کلام او غور کند. ولی وقتی اشعار مختومقلی رو میخونیم تعداد کلمات فارسی و عربی بیشتر از کلمات ترکمنیه . مختومقلی با آن استعداد عالی اش در سرودن شعر می توانست خدمت بزرگی به زبان ترکمنی بکنه چون زبان هرملتی بیانگر فرهنگ آن ملت است وزبان مختومقلی هم باید بیانگر فرهنگ همان ملت باشد.

از انجا که فردوسی زبان فارسی را از دست زبان عربی وترکی نجات داده ولی کاری که مولوی وحافظ وسعدی و… انجام داده ،دلیل خدمت نکردن آنها به فرهنگ فارسی نیست ونباید زحمات آنان را زیرپا بگذاریم. به عنوان نمونه کتاب های تاریخ بیهقی ،تذکره الاولیا،احیاء علوم الدین ،مرزبان نامه وبسیاری از اشعار شاعران شهیر قدیم ومعاصر هستندکه نویسندگان این آثار جهت خدمت به فرهنگ اسلام چگونه متوسّل به واژه های عربی شده اند و نه تنها درجهان اسلام بلکه دردیگر ممالک هم به شهرت رسیده اند.

ما مسلمان ها وابسته به زبان قرآنی هستیم؛ اگرزبان قرآنی را ازنوشته هاو اشعارمان حذف کنیم دیگر عرفان اسلامی معنایی نخواهد داشت. وقتی عرفان اسلامی را حذف کنیم باید بسیاری اعتقادمان را زیرپابگذاریم.

این که گفته مختومقلی به خاطر اعتقاد به عرفان به زبان قرآنی متوسّل می شود. زبان ابزاری است برای بیان عقاید که گاهی باید برای ابراز آن وابسته به زبانی دیگر شویم یا اصلا احساسات خود را بیان نکنیم. درضمن بسیاری از واژه های اشعار این فرزانه ی بزرگ درمیان ما ریشه دوانده و عضو لاینفک زبان ماست وچه بسا ازین واژه ها زیبایی شعر او را دوچندان می کند.به فرض مثال این بند را دقت کنید:
جهل ایشینه چابک من الله امرینه سُستر

غرق ضلالت بولدیم هدایته سن گُستر

نه درویش من نه ملا نه صوفی اهل دِستر

قولاق برسه دوستلاریم آیدم سوزیمنی راستر

فکرایلانگ کیم باردیر ایامدن اوزگه دوستر

بنده لیکده بولماسانگ،بولغانینگ یاغشی نیستر

گورمه دیم گون آستیندا ،هرگیز اوزیمدن پِستر

آتشه لایق بولماز ادا بولغان خاکستر

کویدوم بیشتیم یار دوستلار اورتیندیم ادا بولدیم.

اگربه صورت قضیه نگاه کنیم ،صدی هفتاد از این بند واژه های فارسی وعربی هستند؛ ولی به این شعر چقدر استحکام و زیبایی داده اند. ولی زبان مختومقلی برای ترکمن های تمام دنیا چقدر قابل فهم است والله اعلم بالصواب …

نویسنده – مخاطب اولکامیز

www.ulkamiz.ir


نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا