ادبیات

مختومقلی فراغی شاعری نیرومند‌تر از مرگ – قسمت سوم

پایگاه خبری اولکامیز – رحیم کاکایی: مختومقلی آنچه در بایست خود بود به انجام رسانید. آثار مختومقلی نه بیرون از گوهر ادبیات دریافت پذیر هست و نه می‌توان این گوهر ادبی را بیرون از گوهر هستی ایدئولوژیکی دریافت. ایدئولوژی آن حلقه زنجیر رابط و یا میانجی گری هست که جهان واقعیات اجتماعی را با شاعر پیوند داده است.

مختومقلی شاعری است که برتباهی خود پیروز شد. گوهرآثار او از گذرگاه پیکار با پدیده‌ها و ستیزه های اجتماعی می‌گذشت. تاثیر سنتهای ملی – فرهنگی، اهمیت نیروی تخیل بیکران و ویژه شاعر، درک اجتماعی واقعیت توسط وی، نیروی آفرینش، ویژگی‌های فردی، تجارب شخصی و تلاش‌های عاطفی مختومقلی، همه اینها بُن پایه‌ی آن هنری شد که معیاری تازه، سرشت و گوهر دیگری به ادبیات ترکمن بخشید.

فراغی شاعر عمیقا ملی ترکمن‌ها شد و این چرخش گاه و نقطه‌ی حرکت شاعران آینده ترکمن بسوی ادبیات ملی بشمار می‌رود. و براستی که شاعران آینده ترکمن میراث او را جاودانه ساختند و در هماهنگی وهمسانی با چشمها، قلب و ندای شاعر مختومقلی زیستند.

حماسه مختومقلی فراغی بخش جدایی ناپذیر فرهنگ ترکمن شد. آفریده‌های شاعر به فراسوها گام می‌گذارد دربرابردیدگان خورشید جان می‌گیرد، به دریایی موج خیز وخروشان دگرگشته، زندگان و زندگانی را پُراندیشه، روان‌های خفته را بیدار و همچون تابشِ زرینِ زری در آسمان نیلگون صحرا می‌درخشد. او داننده‌ای است که بانگِ ناقوسِ بامگاه‌اش بشارت فردا را درمام وطن می‌داد و مهر بر مهرِ میهن می‌افزود. میهنی که در کمند آرزو است، تسکین جان‌ها است و ازغم آن دل می‌تپید و در سودای آن قطره قطره خونِ دل بود.

شاعر با خون و مغزاش به طبیعت، شرایط عینی، زیستگاه و فرهنگ‌اش وابسته بود. این اشیایِ درخود که به اشیایِ درون شاعر دیگرگون شدند، اشیایی مریی، ملموس و دارای کیفیت عینی می‌شوند. او از نگر تاریخی بمثابه پیکری انسانی – عینی، اندیشه ورز و کارا درآمده به این اشیاء رخنه می‌کند تا با هنر خویش تغییری در آنها ایجاد کند و در این راه سرشت و طبیعت خود شاعر نیز دستخوش دگرگونی می‌شود.
او زمان را می‌دید و مکان را می‌بویید و این گونه به تاریخ گام می‌ گذارد. خلاقیت مختومقلی، اوج تکامل هنر ترکمن، اندیشه علمی و اجتماعی – سیاسی درسده هیجده دراین منطقه است. سیمای انسانی و اجتماعی هنرِ شاعر تغییر و تحول جامعه را در نظر دارد و می‌خواهد به آن یاری رساند.
ویژگی‌های بارز و برجسته میراث ادبی فراغی در آن است که آثار او با خردمندی ملی، با فرهنگ عامه و فولکلور پیوند ارگانیک دارد. بسیاری سخنان شاعر به ضرب المثل تبدیل شدند. علت چنین محبوبیتی نه تنها در پرمضمون بودن سروده‌های وی، بلکه در تیزنگری، آبدیدگی، زیبایی و ظرافت اشکال هنری آنها و زبانِ نو مایه‌ی وی است.

مختومقلی آینده ای روشن برای سرزمین مادری خود و مردم آن آرزو می‌کرد. او با استواری هر چه بیشتر باورداشت که ترکمن‌ها سخت کوش و سرسخت هستند و بیگمان خواهند توانست جامعه‌ای با مردمی خوشبخت بسازند. او شعر«آینده ترکمن» را که همچون سرودی برای ترکمن‌ها شد، برای این امرمی‌سراید.مختومقلی هیچگاه خود را ازمردم جدا نکرد.

امید است که در جامعه‌ی ترکمن کشور ما نیز گرایش به تجسم همه جانبه‌ی جوهر واقعی اندیشه‌های دمکراتیک و انسان دوستانه مختومقلی در شالوده‌ی روابط اجتماعی و فرهنگی مردم ترکمن هماهنگ و جایگزین گردد و تنها به برگزاری مراسم و بزرگداشت سالانه سالروز تولد شاعر که آن نیز خود ضروری است، بسنده ومنحصر نشود. بلکه گوهر اندیشه مختومقلی به میان مردم رفته و در زندگی واقعی بازتاب یابد و به مجموعه‌ای از محرک‌ها و انگیزه‌های منطقی فراروید و محتوای معنویی و فکری آن به موجی نیرومند درآمده و به اندیشه‌ای زایا و پویا بین توده‌های مردم ترکمن تبدیل شود.

این اندیشه‌های انسان گرایانه به توده های مردم تعلق دارند و باید جهان معنوی فرد و جامعه ترکمن را بسی ژرفتر و گسترده و در توان خود به روند محو بیگانگی انسانها از یکدیگر یاری داده و بنیان روابط انسانی را تقویت کند. زیرا اندیشه‌های نهفته در آثار شاعر دربرگیرنده جستجوی راه‌ها و شیوه‌های آزاد کردن انسان از همه اشکال بی‌عدالتی اجتماعی است.

مختومقلی با جانِ شعله ور، روح و زبان شاعرانه‌ی خویش جان و روان خفته‌ی نسلی را بیدار کرد و آینده‌ی دیگری را برای ادبیات ترکمن بنیان نهاد. آینده‌ای که از جانمایه اندیشه‌های این خلق برآمده و نقشی ناستردنی بر روان آن می‌گذاشت و نه تنها هستی آنرا برحق می‌کرد بلکه همچنان استوارتر به سرنوشت آتی آن همچون آذرخشی بر بیکرانگی ادبیات این خلق می‌سایید. پیدایی مختومقلی درادبیات ترکمن آغاز پایانی بود بر شکل گذشته‌ی‌ ادبیات پیش از خود او. مختمومقلی خاک آینده ادبیات ترکمن را برای فرزندان آینده سرزمین خود شخم زد تا چرخش هستی ادبیات ترکمن جاودانه بماند.

دیرتر بسیاری ازبیت‌های شاعر به خاطر ظرافت و آسانی آنها به زبانزدهای روزمره در زبان مردم تبدیل شدند. برخی اشعار مختومقلی به مجموعه موسیقی باغشی‌های ترکمن (ترانه سرایان ترکمن) وارد و در سراسر مناطق ترکمن‌ها از سوی آنها اجرا شدند. درسروده‌های مختومقلی اشعار میهن دوستانه‌ جای برجسته خود را دارند، و دراشعار هجوآمیزخود، مانند، «باش اوستونه»[به دیده منت] او مفت خواری وانگل بودن را به سُخره می‌گیرد و از نوسازی اخلاقی انسان دفاع می‌کند.

درنوشته‌های شاعرمختومقلی ترازمندی و توازنی بین مضمون آثار او و روان و شرایط اجتماعی بیرون وجود دارد. این همسانی توانست به کیفیت آثار وی ژرفش ناب بدهد. شیا‌رهای عمیقی که مختومقلی برزمین ادبیات ترکمن ایجاد کرد فرآوردی ویژه ببار آورد و با بی پروایی میتوان گفت که بدون مختومقلی بسیاری شخصیت‌های آتی ادبیات ترکمن بوجود نمی‌آمدند.
وی دگرگونی‌های ژرف و برگشت‌ناپذیر در پایه‌های هستی ادبی ترکمن بنیان گذاشت. آثار شاعر همچو رودی بسوی اقیانوس فرهنگ پیشرفته بشری جریان یافت و به جنبش، پویایی و جهش بنیادی تاریخ فرهنگ و ادبیات ترکمن انجامید. آفریده‌های مختومقلی جایگاه شایسته‌ای را در ادبیات جهانی بدست آورد.

منبع – دانش صحرا – شماره سوم ( ارسالی از یحیی یاری )

www.ulkamiz.ir


نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

یک دیدگاه

  1. اقای کاکایی و اقای یاری سلام . از شما مختومقلی پزوهان سوالی دارم چرا در مورد تسلط مختومقلی ایشان به زبان های عربی و فارسی ساکت هستید … بنا بر اقوال معتبر از مختومقلی پزوهان ، حدود ۷۰ در صد اشعار ایشان را کلمات عربی و فارسی تشکیل می دهند و ۳۰ در صد ترکمنی …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا