یادی از فرهنگ ترکمنی
پایگاه خبری اولکامیز – حاجی نظر آق بندئی یکی از یاران اهل فرهنگ سایت اولکامیز در مطلبی کوتاه ولی پربار نوشت :
در زمانه ای نه چندان دور با خانواده های پرجمعیت به همراه بزرگترها که به دیدار اقوام و فامیل ها می رفتیم ، از خانه های مجلل کنونی و ماشین های لوکس خبری نبود .
نه برقی بود و نه گازی و لوله کشی آبی. مادران مهربان و هنرمند ، پدران سخت کوش و جوانمرد با آغوش باز پذیرای مان می شدند .
زیاد بودیم اما زیادی نبودیم، با چهره و رخسارهای متفاوت دخترانه اما عزیز بودیم و خواستنی.
در میان قوم و خویش و مادران مهربان هر یک را با قیاسی متفاوت دلربایی مان می کردند .
من بودم زیبا روی و با چشمان رنگی که مادر مهربان این طور وصفم می کرد:
گوگ گوز گوهر بالاسی
قارا گوز غازان قاراسی
گوگ گوز گوونگ دان دوشینچا
قارا گوز تزک ییغناسین
من بودم با چهره سیه روی و اما عزیز مادران و وصفم این چنین :
آقی آغاران ادیب ایطا دوکارلار
قارانی کشمش ادیب جووا سالارلار
اما کجاست آن فرهنگ پر بار و محبت آمیز ، آن چهره های چروکیده و خندان ؟!!
آسایش را می خواهیم برای خودمان فراهم کنیم اما آرامش و محبت را از دست می دهیم .
از آسایش تا آرامش فرسنگ ها راه است. آرامش را فدای آسایش نکنیم. هر دو را داشته باشیم .
تصویر : نقاشی اثر استاد تاتاری
www.ulkamiz.ir