یادداشت

قدرت دوتار

پایگاه خبری اولکامیز- رشید نافعی: روایتی قدیمی است که میگوید قدرت اعجاز دوتار از یک قشون هم بیشتر است ، در واقع تلمیحی است بر اینکه وقتی برادر بزرگتر شوکور باغشی بدست خان خیوه دستگیر و روانه زندان می‌شود شوکور باغشی برای آزادی برادرش به تنهایی عازم می شود.

شوکور باغشی از خان خیوه تقاضا می‌کند که برادر بی‌گناه وی را آزاد کند خان با دیدن دوتار وی، آزادی برادرش را منوط به برنده شدن او در مسابقه نوازندگی با نوازنده دربارش بنام غلام باغشی میکند که در این مسابقه شوکور باغشی برنده شناخته می‌شود و خان نیز به وعده خود عمل کرده و برادر شوکور باغشی را آزاد می‌کند.

مثالهای این چنینی دیگری نیز وجود دارند که همگی حکایت از قدرت دوتار میکنند که اعجاب انگیز است .

بعضی مواقع که خسته از سرکار برمیگردی و یا به سئوالات سقراطی زندگی پر فراز و نشیب جوابی پیدا نمیکنی یا وقتی می بینی  که چاقو غلاف خودش را می برد و احساس خستگی و نومیدی به آدم دست میدهد.

اگر بوسه ای عاشقانه بر دوتار تنها مانده بزنی و این دوتار یا تامدیرا یا ( غام کسن= غم بر) را روی پای چپت و مسیر قلبت بنشانی و عطش وار پرده های آهنگ (کچ پلک) به زبانی دیگر (دنیای به گل نشسته)  را انگشتان به شاهراه خردت بنوازند، فریادرس روح خسته ات میشود و چون نی داستان مولوی از ناله ها و غمها حکایت میکند و همذات پندارانه غمگسار و همدردت میشود.

به ویژه وقتی احساس بکنی که هرچه سخن باشد گفته شده است و دیگر حرفی برای گفتن نمانده موسیقی آغاز میشود و شعر نصحیت آمیز زیر را به ساز و آهنگ (یاو باغشی) سوارش کنی تا مرهم دردهایت گردد.

آطا چیقدئم دییب گوزینگ گولدیرمه ( وقتی سوار اسب هستی غره مشو و فکر نکنی همیشگی است)

آط طوینیغئ هنیز یادینگدا بولسون ( حواست به سم پای اسب هم باشد به  روزی که مجبورت کنند پیاده شوی)

هیچ بیر ایته عجیزلینگئ بئلدیرمه ( قوی باش. نگذار هیچ سگی به ضعف درونت پی ببرد )

ایت بولماغ آنگسات لیغئ یادینگدا بولسون( در آن صورت خاطرت باشد که زندگی خوار و ذلیلی خواهی داشت)

بای غوش هالایاندور خارابه جایئ

دپانگدا غونسا بیلمز غاریب هم بایئ

دوس دییب یانینگا گلسه بئر آیئ

دوستلیغ اوزاغ گئتمز یادینگدا بولسون

تکه اسریسه سئزلار شاخئ

غوراغان چوپانلار ایسلارلار حاقئ

اشک توخمینئنگ اگسئلسه یوکئ

دپر ایه سئنئ یادینگدا بولسون

غولاق سالینگ دوسلار سانالان سوزه

بیلمدیم چوپ غاچار غورالان گوزا

آق مایا بوزلاییب چئقایسا چوله

غالاندئر کوشه گئ یادینگدا بولسون

www.ulkamiz.ir


نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

یک دیدگاه

  1. اقای دکتر رشید نافعی . سلام . لطفا به این نوشتار مستند به منابع و ماخذ توجه نمایید
    ((دوتار، از سازهای زهی ـ زخمه ای دسته بلند. این ساز در برخی از کشورهای خاورمیانه، آسیای میانه، و ترکستان چین دیده می شود (یوسف زاده، ص ۷۹؛ دورینگ، ج ۱، ص ۳). در ایران، دوتار از سازهای موسیقی کلاسیک ایرانی (مبتنی بر نظام دستگاهی) نیست، اما در موسیقی نواحی شرق و شمال خراسان، ترکمن صحرا، کَتول (گلستان) و شرق مازندران رایج است و در خراسان و ترکمن صحرا ساز اصلی محسوب می شود (← درویشی، ج ۱، ص ۱۲۳ـ۲۱۱). این ساز دو وتر (سیم) دارد و به همین سبب دوتار نام گرفته است؛ با این همه، برخی از انواع آن در کشورهای مجاور بیش از دو وتر دارد، مانند دوتار سه وتری و دوتار چهارده وتری هراتی. دوتارِ به اصطلاح چهارده وتری، تحت تأثیر ربابِ افغانی، معمولاً پانزده وتر دارد ()فرهنگ جدید موسیقی و موسیقیدانان گروو(، ذیل واژه).در اسناد تاریخی پیش از قرن دهم، نامی از دوتار دیده نمی شود، اما گمان می رود برخی از سازها که در منابع کهن از آنها یاد شده، نمونه قدیم این ساز باشند؛ برای مثال فارابی در الموسیقی الکبیر (ج ۲، ص ۶۳۰) از تنبور بغدادی و تنبور خراسانی نام برده که هر دو سازهایی با دو سیم اند. به نوشته او (ج ۲، ص ۶۹۸ـ۶۹۹) اندازه و ساختمان تنبور خراسانی در سرزمینهای مختلف متفاوت است. با توجه به این نکته می توان این احتمال را مطرح کرد که دوتار یکی از انواع تنبور خراسانی بوده و پس از پدیدآمدن و رایج شدن سه تار، که دارای سه وتر بوده، آن را به سبب آنکه دو وتر داشته، دوتار نامیده اند. براساس جنس وتر نیز می توان تفاوتی میان دوتار و تنبور قائل شد؛ به این ترتیب که وترهای دوتار در اصل از جنس روده (زه) بوده، درحالی که وتر تنبور از فلز (فولاد، برنز یا هر دو) بوده است. یکی از تفاوتهای دوتار با دیگر سازهای خانواده بربطهای دسته بلند در شیوه نوازندگی است؛ به این ترتیب که در دوتار و دُمبَره (← ادامه مقاله) با انگشتها هم زمان به سیمها زخمه زده می شود، حال آنکه در دیگر سازهای خانواده بربطهای دسته بلند، چون انواع تنبور و سه تار، یک مضراب یا یک انگشت (سبابه) به سیمها برخورد می کند. با این همه در شصت سال گذشته، در برخی از مناطق غرب افغانستان چون هرات، در نواختن دوتار از نوعی مضراب فلزی که به آن ناخنک می گویند، استفاده می شود که به نظر می رسد این مضراب از تنبور افغانی گرفته شده باشد (← )فرهنگ جدید موسیقی و موسیقیدانان گروو(، همانجا؛ یوسف زاده، ص ۸۰؛ کمالیان، ص ۵۳؛ دورینگ، ج ۱، ص ۳، ۵ـ۶).در رسالات عبدالقادر مراغی (تألیف شده در دهه های آغاز قرن نهم)، که یکی از مهم ترین منابع فارسی در شناخت سازهای کهن است، نام دوتار دیده نمی شود، اما طبق توضیحات مراغی (ص ۲۱۸) از ساز تنبور شروانیان، شباهتهایی میان این ساز و آنچه امروزه دوتار گفته می شود، وجود دارد.خلاصه الاشعار و زبده الافکار (تألیف شده در اواخر قرن دهم) از قدیم ترین منابعی است که در آن از دوتار و مولانا افضل دوتاری (مقتول ۹۹۴)، که در نواختن دوتار و چهارتار سرآمد بوده، سخن رفته است (← تقی الدین کاشی، ص ۴۵۶). در یک رساله موسیقی که در اوایل قرن دهم در سمرقند نوشته شده نیز نام دوتار آمده است (دورینگ، ج ۱، ص ۵). بنابراین، می توان پیشینه نام دوتار را دست کم تا قرن دهم عقب برد.امروزه در مناطق وسیعی از غرب چین تا ترکیه انواع مختلفی از دوتار دیده می شود که به نامهای مختلف خوانده می شوند؛ در تاجیکستان و ازبکستان (در میان اقوام کوچ نشین) و افغانستان (نزد ازبکها و هزاره ها) نوعی دوتار وجود دارد که آن را دُمبَره، دوتارچه یا دوتار مَیدَه (کوچک) نیز می نامند. این ساز (با طول حدود ۷۵ سانتیمتر) از دوتار دیگر مناطق کوچک تر است و معمولاً کاسه و دسته ای از چوب درخت زردآلو دارد که گاه هر دو را از یک تخته می تراشند. صفحه روی این ساز معمولاً از چوب سپیدار است و جنس وتر درگذشته از زه (روده تابیده) بوده و امروزه از نایلون است.نوع دیگر دوتار (با طول حدود ۸۰ تا ۱۱۰ سانتیمتر) قدری بزرگ تر از دوتارچه است که با تفاوتهایی در شمال خراسان (نزد اقوام کرد و ترک) و منطقه قاراقالپاق (قزاقستان و ازبکستان) و غرب افغانستان و شرق خراسان (به ویژه منطقه تربت جام) و نیز در میان ترکمنها دیده می شود. کاسه این ساز معمولاً از چوب درخت توت و دسته آن از چوب درخت زردآلو است. وترهای آن در گذشته از زه و ابریشم بود، اما اکنون فولادی است. با این همه، گزارشهایی در دست است که نشان می دهد در برخی از مناطق، چون دره گز در شمال خراسان، هنوز برخی از نوازندگان از وترهای ابریشمی استفاده می کنند. به دوتار ترکمنی تامْدئرا می گویند که در گویش ترکمنی به معنی تنور است، چراکه قسمتِ مسطحِ رویِ بدنه ساز در تنور پخته می شود. دوتار شمال خراسان هم به لحاظ شکل ظاهری و هم شیوه اجرایی بیش از آنکه شبیه دوتار شرق خراسان باشد، به دوتار ترکمنی شباهت دارد. ازجمله تفاوتهای اجرایی دوتار شمال خراسان با نواحی شرقی در شیوه نوازندگی است، مثلاً نوازندگان ترکمن و شمال خراسان نزدیک دسته ساز زخمه می زنند، درحالی که نوازندگان شرق خراسان (تربت جام) نزدیک خرک می نوازند و به همین دلیل صدای ساز نوازندگان تربت جام خشک تر و صدای ساز نوازندگان شمال خراسان و ترکمن نرم تر است.نوع دیگری از دوتار که از دو گونه یادشده بزرگ تر است (با طول حدود ۱۲۵ سانتیمتر)، در خوارزم، بخارا و سمرقند، فرغانه و تاشکند، شمال تاجیکستان، و سین کیانگ (ترکستان چین) یافت می شود. وترهای این ساز در گذشته ابریشمی بوده و اکنون زه و گاهی نخهایی صنعتی چون نخ کفش دوزی جایگزین آن شده است. کاسه و صفحه آن از چوب درخت توت ساخته می شود و کاسه آن ترکه ای است. دسته عمومآ از چوب درخت زردآلو است، مگر نزد اویغورها که از چوب توت ساخته می شود. علاوه بر گونه های اصلی یادشده، دیگر سازهای دوتارِ هم خانواده عبارت اند از: دوتار مازندرانی و گیلانی؛ تنبور کردی؛ چیفته تِلی با ایکی تِلی قزلباشهای بلغار؛ دُمبَره قزاقی، که کاسه ای ترکه ای و صفحه ای از چوب کاج و وترهای نایلونی دارد؛ کُموز قرقیزی، که صفحه آن از چوب کاج و دارای سه سیم است؛ و اوچ تِلی آناطولی یا جورا که سه سیم دارد و هم اندازه دُمبَره تاجیکی ـ ازبکی است (دورینگ، ج ۱، ص ۶ـ۱۰، ۱۲ـ۱۴؛ مسعودیه، ص ۷۰؛ درویشی، ج ۱، ص ۱۵۱ـ۱۵۲؛ کمالیان، ص ۵۲).برخی از انواع دوتار (به ویژه بیشتر دُمبَره ها) فاقد دستان بندی اند (← دستان*)، اما بیشتر گونه های این ساز دستان بندی دارند. جنس دستانهای انواع دوتار در گذشته از روده و گاه ابریشم بوده است، اما اکنون از نایلون و گاه (مانند دوتار ترکمنی) از فلز (گاه نقره) است. تعداد دستانهای دوتار نیز بسیار متغیر است، مثلاً در دوتار شرق خراسان، تعداد دستانها بین هشت تا هفده دستان در نوسان است؛ دوتار شمال خراسان ده، یازده و گاه دوازده دستان، دوتار ترکمنی دوازده تا سیزده دستان و دوتار منطقه کتول یازده و گاه دوازده دستان دارد. در دوتار شرق مازندران، در قدیم چهار یا پنج دستان بسته می شد و اکنون هفت تا هشت دستان بسته می شود (← کمالیان، همانجا؛ درویشی، ج ۱، ص ۱۲۵، ۱۵۲، ۱۷۰، ۱۸۴، ۱۹۰، ۲۰۳).در کوک کردن وترهای دوتار، کوک فاصله چهارم از کوکهای شناخته شده است؛ با این همه، کوکهای متعدد دیگری هم کاربرد دارد (← درویشی، ج۱، ص۱۲۵ـ ۱۲۷، ۱۵۳ـ۱۵۴، ۱۷۱ـ۱۷۲، ۲۰۳؛پورمندان، ص۴۳). بااینکه دوتار دو وتر دارد، انگشت گذاری معمولاً روی وتر اول (زیر) انجام می شود و وتر دوم (بم) نقش واخوان را دارد. در برخی از دوتارها، از انگشت شست دست چپ هم برای انگشت گذاری روی وتر دوم استفاده می شود ()فرهنگ جدید موسیقی و موسیقیدانان گروو(، همانجا).نوازندگان دوتار گاهی جایگاه خاصی در میان مردم می یابند؛ در شمال خراسان و ترکمن صحرا برخی از نوازندگان به دریافت لقبِ بخشی نایل می آیند که به معنی خواننده و نوازنده ای است که دارای استعداد خارق العاده خدادادی است. بخشیها روایتگر داستانهای حماسی و عاشقانه مانند زهره و طاهر، ابراهیم ادهم، کرم و اصلی و غیره اند (مسعودیه، ص ۸۸). برخی از بخشیها و نوازندگان شناخته شده معاصر دوتار در مناطق یادشده عبارت اند از: حسین یزدانی، عباسقلی رنجبر، حاج قربان سلیمانی، اولیاقلی یگانه، و محمدحسین یگانه (شمال خراسان)؛ عثمان محمدپرست (خواف)؛ نظرمحمد سلیمانی، ذوالفقار عسکری پور، عبداللّه سرور احمدی، و غلامعلی پورعطایی (تربت جام)؛ نظرلی محجوبی، منصور صبوحی، و مجید تکه (ترکمن صحرا)؛ آق مراد چاری اف، اوراز گلدی سیّدگلدی، و غیرت اوتی مرادف (جمهوری ترکمنستان)؛ حمید رحیم برگن (قزاقستان)؛ کامل جان جبارف (فرغانه)؛ خَیری زِو و رمضان گونگر (آناطولی)؛ شهرت رزاق اف (خوارزم)؛ ذاکرجان عابدُف و شاه بردی بُلتائف (ازبکستان)؛ عبداللّه نذری اف و شونغار آدینه بیگ (تاجیکستان)؛ و توغلوک رازی (سین کیانگ).در نواختن دوتار معمولاً هر نوازنده مجموعه ای از آهنگها را در خاطر دارد که در برخی از مناطق به آن مقام می گویند. برخی از مقامهای اصلی دوتار در برخی از مناطق عبارت اند از : مخمس، غِرِق لر، تشنید، نوایی (ترکمن صحرا)؛ تجنیس، شاه خَتایی، گِرایلی، بلبل، نوایی، زاهد، حسین یار (شمال خراسان)؛ مقام جَل، شاه صنم، مشق پَلتان، اُشْترخَجو، سه چَکه (شرق خراسان)؛ وَرساقی، کوراوغلی، یارخدیجه، شترناز، زارِنجی، غریب (کتول)؛ هَرایی، طبیب، مسکین، طالبا (شرق مازندران؛ درویشی، ج ۱، ص ۱۲۴، ۱۵۲،۱۷۰،۱۹۰، ۲۰۲).نواختن دوتار در مناسبتها و مجالس متعددی رایج بوده است، از جمله در مراسم عروسی، محافل انس و در برخی از مراسم آیینی مانند مجالس ذکر (مثلاً در میان نقشبندیه) و نیز برای تسکین درد بیماران (همان، ج ۱، ص ۱۶۱، ۱۸۰ـ۱۸۱، ۲۰۱؛ )فرهنگ جدید موسیقی و موسیقیدانان گروو(، همانجا؛ یوسف زاده، ص ۸۱).درباره دوتار باورهای عامیانه نیز وجود داشته است، از جمله در دره گز (شمال خراسان) برخی اختراع دوتار را به باباقنبر، که او را خادم حضرت علی علیه السلام می دانند، نسبت داده اند و بعضی در قوچان و شیروان آن را اختراع لقمان حکیم دانسته اند. برخی از نوازندگان شمال خراسان بر این باورند که سیم زیر دوتار نماد صدای زن و سیم بم آن نماد صدای مرد است و این ساز عشقِ میان عاشق و معشوق را بیان می کند. میان ترکمنها این نظر وجود دارد که صفحه دوتار باید از چوب درخت توت ماده و کاسه باید از چوب درخت توت نر و دسته باید از چوب درخت زردآلو ساخته شود، زیرا این سه عاشق اند و سخنی که از عشق برآید بر دل می نشیند (کمالیان، ص ۵۲؛ یوسف زاده، ص ۸۰ـ۸۱، ۸۳).
    منابع: مهران پورمندان، دایره المعارف موسیقی کهن ایران، تهران ۱۳۷۹ش؛ محمدبن علی تقی الدین کاشی، خلاصه الاشعار و زبده الافکار : بخش کاشان، چاپ عبدالعلی ادیب برومند و محمدحسین نصیری کهنمویی، تهران ۱۳۸۴ش؛ محمدرضا درویشی، دایره المعارف سازهای ایران، تهران ۱۳۸۰ش ـ؛ ژان دورینگ، دوتار ایران، آسیای میانه و آناتولی، ]دفترک، ترجمه ساسان فاطمی[، تهران: مؤسسه ی فرهنگی ـ هنری ماهور، ۱۳۸۸ش؛ محمدبن محمد فارابی، کتاب الموسیقی الکبیر، چاپ غطاس عبدالملک خشبه، قاهره ] ۱۹۶۷[؛ مهدی کمالیان، «دوتار»، در کتاب سال شیدا: مجموع مقالات موسیقی، ویژه پژوهش در فرهنگ ایران، گردآورنده: محمدرضا لطفی، تهران: مؤسسه فرهنگی هنری شیدا، ۱۳۷۲ش؛ عبدالقادربن غیبی مراغی، جامع الالحان، چاپ بابک خضرائی، تهران ۱۳۸۸ش؛ محمدتقی مسعودیه، سازهای ایران، عکاسان : سعید بهروزی و فرید سالمی، تهران ۱۳۸۴ش؛ آمنه یوسف زاده، رامشگران شمال خراسان: بخشی و رپرتوار او، ترجمه علیرضا مناف زاده، تهران ۱۳۸۸ش؛The New Grove dictionary of music and musicians, ed. Stanley Sadie, New York: Grove, ۲۰۰۱, s.v. “Dutār (by Jean During and John Baily). )) . اگر هم علاقمند به تبادل نظر باشد در همین کانال در خدمتم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا