نگاهی بر فرقه های نوظهور صوفیانه
پایگاه خبری اولکامیز- خلیل الله صحنه ( یئلماز) * : در دنیای امروز که مرزهای فرهنگی کمرنگ شده و سواره نظام و پیاده نظام رسانه ای، پیام آور فرهنگ غیرخودی در جهان اند، جهان اسلام بالاخص منطقه ی ترکمن صحرا نیز از حضور این جریان های هزار رنگ منزه و پاک نمانده است.
در دوره معاصر ، دنیا با پدیده ای به نام جنبش های نوظهور دینی و معنوی مواجه شده که این جنبش ها با ابعاد گسترده ای در یک زمان کوتاه ۵۰ ساله، دنیا را فراگرفته است و متأسفانه بخشی از این ادیان وارد فضای فرهنگی کشور ما به ویژه منطقه ترکمن صحرا شده و به طور گسترده ای در حال پیشروی است. حتی امروزه خیلی از دین شناسان معاصر اعتقاد دارند این پدیده نوظهور نه تنها نمی تواند حتی به عنوان یک داروی تسکین دهنده عمل کند بلکه خود دارد به یکی از نشانههای بحران معنویت در دوران جدید تبدیل میشود. و با عملکردشان ضربه ی هولناک بر پیکره اسلام می زنند.
آنچه که امروزه به عنوان فرقه های دینی جدید در منطقه شهرت یافته اند، اغلب فرقه هایی دینی هستند که یا با دین سنّتی خود دچار تعارض شده اند یا تفسیری نو از آموزه های دینی کهن ارائه نموده و در چهارچوبی جدید آن را عرضه کرده اند!!
آنچه که امروزه در جامعه اسلامی ترکمن صحرا شاهد آن هستیم، فاصله گرفتن هر چه بیشتر نوجوانان و جوانان از تفاسیر سنّتی از اسلام است که به انحاء مختلف و با عناوین مختلف قابل پیگیری و شناسایی است. گاه این گریز به صورت پناه بردن به ادیان سنّتی دیگر نظیر مسیحیت و… مجال بروز می یابد و گاه نیز در هیأت گرایش به عرفان ها و معنویت گرائی هایی که ریشۀ خود را در آیین هندو، بودیسم و… باز می یابند. البته گاهی نیز مشاهده می شود که همان باورهای اصیل و سنّتی اسلام و تسنن، دستمایۀ انحرافات و بهره کشی و سوءاستفادۀ برخی از شیادان گشته و پس از برملا شدن دروغ ها و کلاهبرداری های آنها، دین گریزی فریب خوردگان، شدّت بیشتری به خود می گیرد.
حقیقتاً اقلیت های دینی، اجتماعی، عرفانی، و گروه های تفریحی و … در همه زمان و در همه جا بوده و هست، آنچه این اقلیت ها برای ایدئولوژی یا دین رسمی حاکم و یا مذاهب اصیل اسلامی مسئله و مشکلدار می شود، ناتوانی اندیشه حاکم از پاسخگویی به نیازهای مردم است. سرکوب هم کارا نیست، بهتره روشنگری شود.
جالبتر اینکه فرقههای انحرافی و نوظهور که بعضاً در پوشش صوفیانه فعالیت های زیرکانه را دنبال می کنند، یکی از جنبههای جنگ نرم دشمنان علیه مبانی اسلامی اهل سنت است که برای مقابله با این چالش اساسی، تدوین برنامههای جامع و هدفمند فرهنگی از سوی علمای طراز اول منطقه ضروری است.
متاسفانه برخی از این فرقه ها قرائت های تازه ای از ادیان گذشته هستند و فهم جدیدی از اسلام، بودائیت، مسیحیت و… درست کردند و برخی دیگر از تلفیق دو یا چند دین به وجود آمده اند. این فرقه ها آموزه های ادیان را در نظر گرفتند، اما بر اساس نظریات جدید جامعه شناسی و علم الهیات، دین جدیدی ایجاد کردند!!
همانطور که دشمنان اهل سنت از امکانات مختلف از جمله روزنامه ها، کتابها، اینترنت برای تبلیغات مذاهب انحرافی استفاده می کنند ما نیز موظف به دفاع در برابر سیل عظیم تهاجم فرقه های مختلف و مصنوعی هستیم.
اما چه باید کرد؟
اولین اقدام برای پیشگیری از خطرات فرقه های نوظهور و جدید، شناخت دقیق و علمی ـ تحلیلی آنها باشد. تحلیل ها و گزارش های جامعهشناختی از کمیّت و کیفیّت رشد این فرقهها، بازشناسی نحوۀ عضوگیری و تبلیغاتشان، تحلیل محتوای کلاسها، کتب منتشره و شعارها و آموزههای آنان و بررسی نحوۀ تأثیر وضعیت مدرن و پستمدرن بر گرایش افراد به این فرق مییتواند منابع مهمی برای شناخت این مکاتب فکری ـ معنوی در اختیار ما بگذارد.
دومین اقدام، تبیین و برشمردن نقاط ضعف و خطرات بالقوه و بالفعل این فرقه های نوظهور است. آشنایی جوانان با نقاط ضعف واقعی این فرقه ها، آنها را در مقابل گرایش به این مکاتب، واکسینه می سازد.
مهمتر اینکه تعیین نقاط مثبتی که در آموزههای این ادیان به چشم میخورد(علل و دلایل جذب برخی جوانان به آن به خاطره جذبه بودن و….) و یافتن برابر نظیر آنها در مفاهیم دینی سنّتی، گام بسیار مهمی است که در مرحلۀ بعد باید انجام گیرد. با توجه به اینکه در کشور ما، هیچگاه مانند غرب، دین رها نشده و به همین علّت، نیاز به معنویت، آنگونه که در غرب احساس میشد، در منطقه ترکمن صحرا حتی ایران، بروز نیافته است، فقط به شیوهای جدید برای ارائۀ معنویت ناشی از دین اسلام نیاز داریم و این امر، مستلزم اهتمام بیش از پیش علما و عرفای اصیل اسلامی است که با پشتوانۀ مردمی به راحتی قابل اجرا و بهره برداری می باشد.
شاید بتوان یکی از مؤثرترین راهکارها در این زمینه را ایجاد بسترهای مناسب اقتصادی و حلّ مشکلات معیشتی جوانان دانست. متاسفانه مشکلات معیشتی و ناامنی ها و بحران های اجتماعی و اخلاقی مهمترین عامل گرایش برخی جوانان به این فرقه های نوظهور می باشد. کاملاً طبیعی به نظر می رسد که جوانی که در مرتفع ساختن نیازهای اولیۀ خود، با دشواری های اساسی مواجه است و در کشور و منطقه ای که تحت لوای اسلام زندگی میکند، اولین انتقاد و ایراد بر وضع موجود را به سمت دین و مسئولان دینی کشور و منطقه نشانه رود و نخستین عکس العمل طبیعی وی به خصوص در فقدان ارائۀ صحیح دین مبین اسلام در سطح عمومی جامعه، دوری جستن از اسلامی باشد که به زعم وی تمام مشکلات موجود را ایجاد کرده و در تداوم بخشیدن آن، نقشی اساسی ایفا میکند. بدیهی است در چنین شرایطی، از میان برداشتن موانع مادّی و معیشتی جوانان در کشور اسلامی، میتواند تحولی عظیم در عرصۀ دینداری این مرز و بوم به وجود آورد.
نکتۀ قابل توجه دیگری که بسیار حائز اهمیت می باشد، این است که در راه شناساندن عرفان های نوظهور، نباید به صورت غیرواقعی، برخی انحراف ها و کجروی ها را به آنها نسبت داد؛ چرا که به دلیل مقبولیتی که برخی از آنها در میان جوانان یافته اند، این گونه رویکرد می تواند بازخورد منفی ایجاد کرده و آنها را بیشتر به سمت این مکاتب فکری ـ معنوی سوق دهد. در این راستا نیاز به بررسی علمی و ارائۀ استدلال های منطق پسند و ارائۀ آن به شکلی که در ذهن نو جوانان و جوانان مقبول افتد، کاملاً احساس می شود.
*دبیر و کارشناس ارشد تاریخ، گرایش تاریخ عمومی جهان
یکشنبه ۳۱ مردادماه ۱۴۰۰
www.ulkamiz.ir